مسکن و عمران

آمار عجیب اجاره‌‏نشینی؛ از پشت‌بام خوابی تا خانه‌های اشتراکی

به گزارش پایگاه خبری سرمایه گستران،آقای غلامی و همسر و فرزندانش دو سال است که در یک اتاق کوچک در یک خانه اشتراکی زندگی می‌کنند. او و دیگر همسایه‌های خانه آن‌ها که خودشان از قدیم آن را به نام خانه «قمر خانمی» می‌شناسند، از دو سال پیش نتوانستند دیگر خانه‌ای مستقل اجاره کنند و از مناطق مرکزی تهران به جنوب این شهر سُر خوردند.

در منطقه شوش با بالاترین تعداد خانه‌های اشتراکی، یک واحد آپارتمان ۷۰ متری که برای یک خانواده با فرزندان مناسب باشد، به قیمت ۲۰۰ میلیون تومان ودیعه و ۳ میلیون تومان اجاره ماهیانه وجود دارد که آقای غلامی ساکن یکی از همین خانه‌های اشتراکی در محله مولوی است: «۲۰۰ میلیون تومان معادل حقوق سه سال کار کردن من بدون یک ریال خرج کردن است، حالا شما این را هم در نظر بگیرید که با گذشت یک سال باید مبلغ بیشتری روی ودیعه و اجاره بگذارم؛ ما هرچقدر هم بدویم به این تورم نخواهیم رسید. فکر می‌کنید دوست ندارم یک خانه مستقل برای بچه‌هایم تهیه کنم که راحت‌تر باشند؟ ولی باور کنید زورمان نمی‌رسد.»

این فقط حکایت آقای غلامی و همسایه‌هایش در خیابان مولوی نیست. اگر به مناطقی مثل شوش و مولوی که وضعیت اقتصادی به‌مراتب ضعیف‌تری دارند سر بزنید، می‌بینید اشتراکی زندگی کردن به یک پدیده معمول تبدیل شده است. محلات باغ آذری، چهارراه سیروس، حوالی میدان امام حسین و ده ونک بیشترین تعداد خانه‌های اشتراکی را دارند که بسیاری از آن‌ها مربوط به مهاجران به تهران است. هرچند در بعضی از این خانه‌ها این موضوع پذیرفته شده است و گاهی زندگی را برای اعضای خانه راحت‌تر کرده، چراکه بار اقتصادی و کارهای روزمره یک خانه و خانواده بین حاضرین تقسیم می‌شود، اما غالب افراد دلیل این سبک زندگی را یک جبر اقتصادی می‌دانند.

در آشفته بازار اجاره مسکن در تهران و افزایش بیش از حد اجاره‌بها، بعضی خانواده‌ها هم سکونت در حاشیه تهران و رفت‌وآمد هر روزه به مرکز را انتخاب کرده‌اند. جواد یکی از آنهاست: «بعد از سال‌ها کار کردن به‌جرأت می‌توانم بگویم که دیگر توان پرداخت اجاره‌خانه در تهران را نداشتم. دو سال است که با خانواده به شهر پرند مهاجرت کرده‌ایم. درواقع باید بین شهرهای نزدیک به تهران یعنی پردیس یا پرند یا کهریزک یکی را انتخاب می‌کردیم. هرروز حدود دو ساعت رفت و دو ساعت برگشت از زمانم را در این مسیر طی می‌کنم، ولی چاره‌ای نیست. اینجا توانستم با پرداخت ۴۰۰ میلیون تومان ودیعه، یک خانه مناسب رهن کنم. تنها مزیت آن به خانه تهران نیز متراژ بزرگ‌تر آن است وگرنه این رفت‌وآمد هرروزه با این امکانات محدود و این ترافیک سرسام‌آور، انسان را فرسوده می‌کند. مترو پرند را هم که سال‌هاست به مردم وعده داده‌اند، اما معلوم نیست چه مافیایی پشت آن است و چرا افتتاح نمی‌شود.»

از پشت‌بام خوابی تا خانه‌های اشتراکی

مشکل مسکن در تهران خروجی‌های زیان‌بار اجتماعی زیادی ازجمله پشت‌بام خوابی، موتورخانه‌نشینی، گورخوابی و اتوبوس‌خوابی داشته و حالا به خانه‌های اشتراکی رسیده است که در فرهنگ ایرانی‌ها با حضور خانواده و اقوام پیشینه منحصر به خود را دارد، اما این‌بار با همخانه‌شدن افراد با غیر از اعضای خانواده و اقوام خود، برای تقسیم کردن هزینه‌ها شکل نو به خود گرفته است.

بر اساس گزارش مرکز آمار، هزینه اجاره مسکن در ایران ۳۵ تا ۵۰ درصد هزینه‌های یک خانوار ایرانی را به خود اختصاص می‌دهد. «هم‌میهن» در این گزارش میدانی یک محدوده مرکزی را در نظر گرفته است؛ از دروازه شمیران تا میدان آزادی. این محدوده شلوغ‌ترین و مرکزی‌ترین نقطه تهران است.

بیشتر دانشگاه‌ها و دفاتر اداری در محدوده مرکز هستند و سوال این است که اگر یک دانشجو، یک زوج یا یک کارمند یا کارگر ساده بخواهد در همین محدوده یک خانه کوچک برای خود تهیه کند که کمترین تردد ممکن را در این شهر شلوغ داشته باشد، با چه رقم و با چه خانه‌ای مواجه می‌شود؟

در خیابان آذربایجان بنگاه‌های املاک به تعداد زیاد و قابل‌توجهی وجود دارد؛ محدوده‌ای متصل به خیابان نواب که به خانه‌های کوچک‌تر و قدیمی‌تر برای اجاره دانشجویان و کارمندان مشهور است. کوچکترین متراژی که می‌توان برای یک زندگی معمولی انتخاب کرد، در حداقل‌ترین شکل ممکن و بدون وجود فرزند در خانه، یک واحد ۴۰ متری است. آقای فتحی در بنگاه مسکن «یاس»، در تقاطع خیابان خوش و خیابان آذربایجان یک واحد ۴۰ متری را برای اجاره نشان می‌دهد. خانه‌ای در یکی از کوچه‌های منتهی به خیابان دامپزشکی، در یک ساختمان ۴ طبقه و بدون آسانسور، بدون پکیج و همراه با بخاری، با کابینت‌های فلزی و کف موزاییک (مواردی که در قیمت خانه تاثیر زیادی دارد).

قیمت برای این واحد و با این امکانات ۱۰۰ میلیون تومان ودیعه و اجاره ماهیانه ۵ میلیون تومان در نظر گرفته شده است. زن جوانی که همراه با مشاور املاک برای بازدید از ملک آمده است، تمام تلاش خود را می‌کند که بتواند با تخفیف ملک را اجاره کند، اما صاحبخانه هیچ تخفیفی برای او قائل نمی‌شود.

حتی مشاور املاک هم به او می‌گوید، این قیمت برای ملک شما و با امکانات محدود آن زیاد است، اما صاحبخانه اصرار بر همان قیمت دارد و مطمئن است می‌تواند با همین نرخ ملک خود را اجاره دهد؛ زن جوان که برای اجاره ملک حاضر است، مأیوس و ناامید می‌گوید: «من سال‌ها درس خواندم و در حال حاضر حدود ۳۰ سال دارم، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد هستم و چندسالی می‌شود مشغول به کار شده‌ام، اما هنوز هم نمی‌توانم از پس اجاره‌های مسکن در تهران بربیایم. مشاور املاک به من می‌گوید دنبال همخانه بگرد، اما آخر ۴۰ متر خانه کوچک‌تر از آن نیست که بتوان با چند نفر دیگر در آن زندگی کرد؟ بعد از این همه سال درس خواندن و کارکردن، اجاره یک واحد خانه در تهران برابر است با حقوق کامل من. آن هم چه خانه‌ای؛ با کمترین امکانات و کوچکترین متراژ.

قبل از این با پنج دختر دیگر در یک خانه ۵۰ متری همخانه بودیم. همه هم کار می‌کردیم، ولی توان گرفتن خانه بزرگ‌تر نداشتیم. شاید برای بعضی‌ها غیرقابل باور باشد. آن‌هایی که در خانه‌های بزرگ و در شمال شهر زندگی می‌کنند هیچ تصوری از زندگی ۵ نفر در یک خانه ۵۰ متری ندارند. انگار بعد از این همه سال درس خواندن و تلاش کردن سهم ما ۱۰ متر از یک خانه اجاره‌ای در این شهر است.»

بنگاه مسکن یک واحد کوچک‌تر را به یک مشتری دیگر معرفی می‌کند؛ واحدی ۳۰ متری بدون اتاق خواب و به اصطلاح مشاوران املاک «سوئیت» یا «فلت». خانه‌هایی که در اروپا یا کشورها و شهرهای دیگر مهاجرپذیر بسیار زیاد و محبوب است؛ چون با پرداخت اجاره‌های کمتر برای واحدهای به‌نسبت کوچک‌تر، می‌توانند یک واحد مناسب برای زندگی دانشجویی یا کارمندی تک‌نفره یا دونفره اجاره کنند. واحد «فلت» که بنگاه املاک با ودیعه ۱۰۰ میلیون تومان و اجاره ۳ میلیون تومان معرفی می‌کند، یک اتاق ۱۲ متری است مشرف به خیابان آذربایجان، در طبقه سوم با یک کابینت فلزی به همراه ظرفشویی در آشپزخانه و سرویس بهداشتی در راهرو.

صاحبخانه در تبلیغ ملک خود می‌گوید: «واحد دو هم به همین شکل است و دو خانم چند سال است که در آن زندگی می‌کنند. قیمت ملک من در منطقه بسیار مناسب است و این قیمت دیگر پیدا نمی‌شود. خود من هم سال بعد دیگر این قیمت نمی‌دهم.»

مریم، زن جوانی که مخاطب صاحبخانه است، اما می‌گوید: «دو سال است که همراه با همسر و پسرم به تهران آمده‌ایم. خانه‌ای در خیابان خوش اجاره کرده‌ایم که ۱۸۰ میلیون تومان ودیعه و ۴ میلیون تومان اجاره آن است. حالا صاحبخانه گفته است هم باید ودیعه را بیشتر کنم، هم اجاره را به ۶ میلیون تومان افزایش می‌دهد. من کار می‌کنم، همسرم کار می‌کند، اما باز هم این رقم با توجه به مخارج دیگر زندگی برای ما خیلی زیاد است، ضمن اینکه خانه قدیمی است و امکانات چندانی ندارد.

یک کوچه تنگ و بن‌بست تصور کنید که پارکینگ هم نداریم. چندین وقت پیش یکی از دختران جوان در اقوام ما برای کار به تهران آمد. قرار شد با ما همخانه شود و اجاره را اشتراکی با هم پرداخت کنیم. یک اتاق از خانه را به او داده بودیم، ولی سخت بود. بعد از یک سال در نهایت نه او توانست با ما زندگی کند، نه توانست برای خود خانه یا خوابگاه مناسب اجاره کند و مجبور شد برگردد به شهرستان.»

مشاور املاک، اما برای او پیشنهاد دیگری دارد؛ راه معمول این روزها، یعنی اجاره خانه‌ای اشتراکی. مشاوران املاک، این روزها چاره را برای کسانی که توانایی پرداخت هزینه‌های اجاره‌بها را ندارند همین خانه‌های اشتراکی می‌دانند و اعتقاد دارند تا چندوقت دیگر این امر خود به یک فرهنگ عادی تبدیل می‌شود. حالا باوجود دستورالعمل دولت برای کنترل نرخ اجاره‌بها در کشور، اجاره خانه حدود ۱۲۰ درصد رشد یافته و به‌تبع آن، میزان اجاره آپارتمان‌های اشتراکی نیز به شدت افزایش یافته است.

«عبدالوهاب شهلی‌بر»، جامعه‌شناس فعال در حوزه مسکن اعتقاد دارد، با شرایط موجود باید فرهنگ خانه‌های اشتراکی را پذیرفت؛ او در این باره می‌گوید: «درست است که توانایی تهیه مسکن مستقل از دسترس بسیاری از طبقات جامعه که دیگر تنها مربوط به قشر ضعیف نیست و به قشر متوسط هم رسیده، خارج شده است، اما اگر سبک زندگی اشتراکی به لحاظ حقوقی و فرهنگی به رسمیت شناخته شود، می‌تواند یک راه‌حل موقت برای مسکن بعضی اقشار جامعه باشد. چون راه‌حل دیگری وجود ندارد؛ نباید یک نگاه آرمانی و آکادمیک به این مسئله داشت.

این جمعیت حاضر در کلان‌شهر تهران شغل مناسب با درآمد مناسب می‌خواهد تا خانه مناسب خود را هم تامین کند. سبک زندگی و تحولات مسکن این پدیده را به وجود آورده است، حالا باید با نگاهی منطقی به این جریان و با توجه به راه‌حل‌های موجود که در تمام دنیا نیز وجود دارد، به دنبال راه‌حل سریع و مناسب بود.»

شهلی‌بر بزرگترین پیامد خانه‌های اشتراکی را ازدواج اجباری می‌داند: «شاید بزرگترین پدیده‌ای که بتوان به آن اشاره کرد، پدیده ازدواج‌های غیررسمی است که گاهی غیر از مسائل عاطفی حاصل مسائل اقتصادی است؛ یعنی آنکه یک نفر توان تهیه مسکن و هزینه‌های مازاد آن را به تنهایی ندارد، در عین حال شرایط ازدواج رسمی را هم از نظر روانی، هم از نظر اقتصادی ندارد؛ پس تصمیم می‌گیرد به‌اصطلاح به ازدواج غیررسمی روی بیاورد. یا آنکه در موردی دیگر در خانه‌های اشتراکی به مرور روابط عاطفی شکل می‌گیرد و آن موقع شاید ازدواج را راه‌حل نجات خود از زندگی حال حاضرشان بدانند. این امر یک آسیب است؛ چراکه ازدواج نباید راهی برای رهایی تعبیر شود.»

:

۳۵۲۱۷

منبع خبر : خبر آنلاین

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا