حادثه ای که جا داشت ایران را تکان دهد اما شنیده نشد!
به گزارش پایگاه خبری سرمایه گستران و به نقل از تابناک، در واپسین روزهای سال و در حالی که صدای گاه و بیگاه ترکیدن ترقه ها در گوشه و کنار شهر، نزدیک شدن به موعد چهارشنبه سوری را یادآوری میکند، حادثهای در جنوب غربی تهران رقم خورد که اگر تصاویر دردناک و زجرآورِ منتشر شده از آن نبود، شاید کسی باور نمیکرد انفجار بمبهای دست سازی که برخی برای تولید صدا میسازند، بتواند فاجعهای تا این اندازه هولناک رقم بزند.
در این حادثه که حوالی خیابان تختی اسلامشهر رخ داد، دو تن جان باختند و چند تن دیگر، به شدت مجروح شدند. هرچند به نظر نمیرسد که بتوان قطع دست و پا، سوختگی بسیار شدید و آسیب های وارد آمده به صورت، بدن و دیگر اعضای این افراد را «جراحت» نام گذاشت!
همه چیز از یک انفجار مهیب آغاز شد. انفجاری بزرگ که موجب وارد آمدن خساراتی به ساختمان چهار طبقه محل وقوع حادثه شد و با شکسته شدن شیشه های برخی خانه های مجاور و سرازیر شدن همسایگان وحشت زده به کوچه همراه بود و دودی غلیظ که صدای ناله هایی از پس آن شنیده میشد.
آن گونه که آتش نشانان اعزام شده به محل حادثه در گزارش خود قید کردند، در این حادثه که حدود ساعت چهار و پانزده دقیقه عصر چهارشنبه گذشته در شهرک قاسم آباد اسلامشهر به وقوع پیوسته، ۷ جوان ۲۵ تا ۳۰ ساله که مشغول تهیه موادآتشزا و ترقه بودند و ۲۵ کیلوگرم مواد پایه تولید مواد محترقه را در سفره کاری خود داشتند، دچار حادثه شدند که یک تن از ایشان جان خود را از دست داد و شش مجروح دیگر روانه بیمارستان شدند.
البته در ادامه متاسفانه یکی دیگر از این هفت تن در بیمارستان امام رضای اسلامشهر جان به جان آفرین تسلیم کرد و آن گونه که گزارش شده، دیگر مجروحان این حادثه نیز وضع بسیار دارند. وضعیتی که نیم نگاهی به فیلم کوتاه تهیه شده پس از وقوع حادثه و تصاویر منتشر شده از این رویداد برای پی بردن به آن کفایت میکند؛ به این شرط که طاقت دیدن چنین تصاویر تلخی را داشته باشید!
این در حالی است که پس از چند روز از وقوع این رویداد دهشتناک، جز انتقال برخی از مجروحان به مراکز درمانی تهران، هیچ اطلاع جدیدی از حال این مجروحان در دست نیست و نهادهای مسئول هم ترجیح دادهاند در این باره سکوت کنند. بماند که خبر درج شده به نقل از یکی از آتش نشانان حاضر در محل حادثه مبنی بر تاخیر ۳۵ تا ۴۰ دقیقهای اورژانس در رسیدن به محل رویداد هم نتوانسته این سکوت را بشکند!
این در حالی است که توقع میرفت رقم خوردن چنین حادثه هولناک موجب شکل گیری بحث هایی در خصوص وظیفه نهادهای آموزشی، انتظامی و یا حتی امنیتی در این باره شود. نهادهایی که میبایست با کنکاش در چرایی وقوع چنین حوادثی، تدابیری بیاندیشند که مانع از تکرار چنین تلخی هایی شوند اما حتی در دسترس بودن مواد تولید بمب هایی تا این اندازه خطرناک هم موجب نمیشود به خود آیند.
گویی اصلا از وقوع چنین انفجار مهیبی مطلع نشدهاند که اگر غیر از این بود، دست کم سعی میکردند با بهره بردن از زشتی های این رویداد، نوجوانان و جوانان ماجراجویی که چنین بمبهایی میسازند و از خطرات کار خود آگاه نیستند را شماتت کنند؛ رویکردی که در همه سالهای گذشته شاهد به کار گیریاش بودهایم و حادثه اسلامشهر نشان میدهد که چندان کارساز نبوده است!