اخبار استان ها

به مادر بودنم افتخار می‌کنم

به گزارش خبرگزاری سرمایه گستران از قم، اولین چیزی که در نگاه اول برای مخاطب جالب می‌آید حجاب او است، تطبیق اینکه یک بانوی محجبه مسلمان از شهر قم توانسته است تا مدرک فوق دکترای نانوبیوتکنولوژی پیش برود موضوع را جالب‌تر می‌کند.

او مادر سه فرزند است، در دو دوره بارداری با شرایط استراحت مطلق، دو کتاب در حوزه نانو به نگارش درآورد، با دو فرزند برای تکمیل دوره دکتری تا وین اتریش رفت و نهایتاً امروز با مدرک فوق دکتری رئیس هیئت مدیره شرکت نانوآوران دانش پارس و مدیرعامل مجموعه ایستا صنعت وطن است و دو برند شناخته شده و ملی در حوزه لوازم بهداشتی و سلامتی از تولیدات مجموعه او به دست می‌آید.

فائزه کاشانیان، بانوی مسلمان، ایرانی و اهل شهر قم است که در حوزه‌های تخصصی مطالعات علمی، پژوهشی، آموزشی و آزمایشگاهی فعالیت می‌کند.

وقتی آرامش کلام و شوق و شعف در بیان جملاتش را می‌بینید لحظه‌ای به این فکر نخواهید کرد که ممکن است این فرد با چنین انگیزه‌ای، مشقات زیادی را برای رسیدن به آنچه امروز دارد سپری کرده باشد، اما حقیقت ماجرا و رسم زمانه همانگونه است که فردوسی بزرگ بیان می‌کند:

به رنج اندر است ای خردمند گنج

نیابد کسی گنج نابرده رنج

که اندر جهان، سود بی رنج نیست

کسی را که کاهل بود، گنج نیست

فائزه کاشانیان نیز همین ابیات شاعر بلند آوازه پارسی را به صراحت بیان می‌کند. همانجا که تاکید دارد «کار افراد را از پای در نمی‌آورد و این بیکاری است که آسیب‌زاست، انسان‌ها و به ویژه زنان سیستم بسیار پیچیده دارند و اگر از این سیستم استفاده نکنند از بین می‌رود؛ یکی از شگردهای من همیشه این بود که خود را در میدان کار و چالش می‌انداختم تا مجبور به تلاش باشم.»

دانش‌آموز مدرسه سمپاد بود و رتبه خوبی در کنکور کسب کرد، اما به اصرار خانواده باید تحصیلات دانشگاهی را در قم می‌گذراند. پس ناچار بود از بین رشته‌های دانشگاهی که سال ۱۳۷۹ در شهر قم وجود داشت دست به انتخاب بزند و اینگونه شد که رشته فیزیک دانشگاه آزاد را همزمان با رشته کامیپوتر گرایش نرم‌افزار دانشگاه پیام‌نور انتخاب کرد.

ترم یک دانشگاه در دو رشته با مجموع ۴۰ واحد درسی برای فائزه ۱۸ ساله آغاز می‌شود، اما گویی گنجایش ظرف «چالش‌هایش» هنوز پر نشده، پس فرماندهی بسیج خواهران حوزه دانشگاه را قبول می‌کند.

اصولاً «قصه شانه‌های پرچالش» را خوب بلد است و می‌گوید: «برخی شانه‌هایشان را زیربار نمی‌برند و خود را درگیر نمی‌کنند، اما من شانه‌هایم را زیر بارفرهنگی، اجتماعی، علمی و مسائل خانه می‌بردم. من سعی می‌کردم خودم را بخشی از جامعه ببینم. خیلی پرانگیزه و پرانرژی بودم. با مستخدم‌های دانشگاه وارد دانشگاه می‌شدم. صبح اول وقت به اتاق بسیج می‌رفتم و برنامه کاری هرکدام از بچه‌ها را روی میزشان می‌گذاشتم. سپس به کتابخانه می‌رفتم و بعد از آن در کلاس‌ها حاضر می‌شدم، در انتهای روز نیز همیشه از درب اضطراری دانشگاه که برخی کارمندان از آن خارج می‌شدند، بیرون می‌رفتم.»

رئیس هیئت مدیره شرکت نانوآوران دانش پارس تعریف بسیار زیبایی از جهاد دارد: «به نظرم جهاد در برهه‌های خاص رخ نمی‌دهد بلکه لحظات باید به صورت جهادی سپری شود. این جهاد را من علمی و فرهنگی می‌دیدم.»

سال اول دانشگاه با دو رشته به خوبی سپری شد و نام خانوادگی «کاشانیان» یکی از سه دانشجوی برتر دانشگاه بود. اما سال دوم با یک اتفاق مهم آغاز شد: «سال دوم دانشگاه آقای وطن دوست به خواستگاری من آمدند، برنامه زندگی شأن خیلی با برنامه من متفاوت بود اما پدرم تاکید داشتند که این ازدواج می‌تواند موفق باشد. استخاره برای ازدواج انجام و آیه ۲۵ سوره احزاب آمد و پس از آن زندگی مشترک شروع شد.»

به مادر بودنم افتخار می‌کنم

«فرموله کردن مشکلات زندگی» شاید اصطلاحی است که چندان به گوشمان آشنا نباشد اما دکتر کاشانیان به خوبی آنها توضیح می‌دهد. زندگی متاهلی‌اش با وجود اینکه تفاوت‌های شخصی زیادی بین او و همسرش وجود داشت با تکیه بر تفاهم در آرمان‌ها، عشق، صفا و گذشت آغاز شد اما سال اول ازدواج همانا و افتادن ۲۰ واحد درسی همان: «سعی می‌کردم خودخوری نداشته باشم. یکی از مسائلی که در زندگی خیلی به پیشرفت بنده کمک کرد این بود که همه جا سعی کردم مسائل را مهندسی کنم و مشکلات را مشکل نبینم بلکه برای حل کردنشان برنامه بچینم. زندگی را فرموله کرده و مشکلاتش را حل می‌کردم.»

همین فرموله کردن مشکلات موجب شد تا تاکید کند «بیشترین رشد من بعد از ازدواج حاصل شد.»

مدیرعامل مجموعه ایستا صنعت وطن در خصوص زندگی متاهلی ادامه داد: «خداوند مجموعه‌ای از برکات و عنایاتی را بعد از تأهل به بنده عنایت داشت. تعجب می‌کنم که برخی افراد فکر می‌کنند ازدواج مانع رشدشان است. من مسائل را می‌پذیرفتم و به جای ناسازگاری مشکلات را مدیریت می‌کردم. زن اگر مدیر نباشد نمی‌تواند رشد کند.»

دوره لیسانس تمام می‌شود و فائزه کاشانیان با وجود اینکه همسرش چندان موافق نبود بلافاصله در کنکور ارشد فیزیک شرکت می‌کند؛ دقیقاً یک هفته پیش از مراسم «جهازبران»! و البته که موفق به قبولی در مقطع کارشناسی ارشد فیزیک می‌شود.

دوره کارشناسی ارشد را می‌گذراند اما یک اتفاق غیرمنتظره رخ می‌دهد: «شب دفاع پایان نامه من شش ماه پسرم را باردار بودم. متأسفانه یک اتفاق بد برای من افتاد و بچه شش ماهه به دنیا آمد و پس از آن فوت شد. بچه اولم بود و شرایط بسیار بد شده بود. دانشگاه نیز قبول نمی‌کرد که جلسه دفاع را چند ماه عقب بیندازد. نهایتاً به جلسه دفاع رفتم و نمره الف را کسب کردم. در طول ۱۰ روزی که از زایمان تا روز دفاع مانده بود و من در حال آماده شدن بودم شرایط بسیار بد بود. کار علمی من کماکان حداقل ۱۲ ساعت در روز ادامه داشت تا توانستم مقطع کارشناسی ارشد را پشت سربگذارم.»

به مادر بودنم افتخار می‌کنم

از دست رفتن فرزند اول در ماه ششم بارداری و شرایط سخت دوران دفاع از پایان نامه قطعاً نیاز به صبر و تحمل زیادی داشت. اما او به هر ترتیب این دوران را نیز پشت سر گذاشت. کارشناسی ارشد تمام شد اما پس از آنچه می‌شود؟ در خانه بنشیند و دوره از یاس و افسردگی را آغاز کند یا باز هم دست را روی زانوها بگذارد و با یک یا علی بلند شود؟ می‌گوید: نمی‌توانستم توانستم در خانه بنشینم، پس به دانشگاه تهران رفتم و با اساتید دانشگاه صحبت کردم تا کار پژوهشی انجام دهم. در حوزه نانو کارها را شروع کردم. در این فاصله مجدداً باردار شدم و دخترم فاطمه به دنیا آمد و در ۵ ماهگی فاطمه جانم، کتاب «زیست شناسی کوانتومی» که در حال حاضر در دوره دکتری دانشگاه تهران تدریس می‌شود چاپ شد.»

مدیر خانه نانوی استان قم همچنین اذعان داشت که در فاصله سال‌های لیسانس و فوق لیسانس با وجود مسائل مربوط به تأهل و فرزندآوری تقریباً به مدت ۱۰ سال به تدریس در دانشگاه نیز مشغول بود اما حقیقتاً مادری چالش نیست و خداوند به واسطه فرزندی که در بدن آن زن می‌گذارد واقعاً راه‌های خوبی برایش باز می‌کند.

این بانوی پژوهشگر و فعال در حوزه نانوتکنولوژی افزود: «دوره بارداری دخترم دوران سخت با استراحت مطلق در برهه‌هایی بود اما من اعتقاد دارم که اگر جسم نمی‌تواند کار کند روح و فکر کار خودشان را ادامه می‌دهند.»

مرحله بعدی زندگی این صنعتگر قمی در مقطع دکتری دانشگاه تهران است. نویسنده کتاب «زیست شناسی کوانتومی» می‌گوید: «فاطمه که یک ساله شد کتابم در دانشگاه تهران گل کرده بود و دوره دکتری دانشگاه تهران در رشته نانوبیوتکنولوژی قبول شدم. دانشجویی بودم که کتاب خودم به عنوان یکی از کتاب‌های درسی به خودم تدریس می‌شد! درس‌ها خوب پیش رفت و خیلی با عشق و علاقه ادامه داشت. رفت و آمد سخت بود و دخترم که بزرگ‌تر شد و به امتحان جامع رسیدم مجدداً باردار شدم.»

بارداری بعدی خانم کاشانیان مصادف است با نگارش یک کتاب جدید. وی در خصوص لطف جدید خداوند اظهار داشت: «در دوره بارداری زهرا نمی‌توانستم مدتی دانشگاه بروم و در نتیجه کتاب دوم یعنی کتاب «نانوذرات طلا» را چاپ کردم. پروفسور مجموعه به من می‌گفت که راستش را بگو چکار می‌کنی که کارهایت زود تمام می‌شود؟ و من پاسخ می‌دادم خداوند با خانم‌هایی که در مسیر زندگی و خانواده‌شان مجاهدت می‌کنند پارتی بازی می‌کند. من به فوق دکتری نمی‌بالم بلکه به مادر بودنم افتخار می‌کنم.»

دکتر کاشانیان بخشی از دوره دکتری را در وین اتریش سپری کرد. بنابراین در یک سالگی فرزند دوم و همزمان با آغاز دوران تحصیل فرزند اول راهی اروپا شد: «زهرا یک ساله شد و من به خارج از کشور رفتم. فاطمه کلاس اول در وین ثبت نام شد. وقتی وارد وین شدیم دنیا و تجربه جدیدی شروع شد. من بودم و همسر عزیز و فداکارم و دو دخترم. در وین اتفاقات خوبی افتاد. روز اول برنامه‌ای به استادم ارائه دادم و اعلام کردم چه کارهایی باید انجام دهم. بعد از مدتی دستاوردهای خوبی حاصل شد. من گاهی تا ۱۰ شب در دانشگاه بودم و گاهی همسرم و بچه‌ها شام را به دانشگاه می‌آوردند تا ما کمی با هم باشیم. ما همه جا با هم می‌رویم و بسیار خانواده وابسته‌ای هستیم. آن دوره گذشت و کمتر از یک سال طول کشید و بخشی از دوره دکتری باید آنجا انجام می‌شد. در پایان دوره یک لیست به استادم دادم و ایشان گفتند که زمان کم است اما من کارها را به نتیجه رساندم تا نهایتاً با انرژی فراوان به ایران برگشتیم.»

رساله دکتری با ارائه یک کار پژوهشی قوی به همراه چهار مقاله ISI در حالی که حجاب چادر بر سر داشت و برخی گفته بودند به دلیل همین حجاب اجازه نمی‌دهند کارش پیش برود! دفاع کرد تا راهی دوره فوق دکتری شود و در اولین آزمون موفقیت حاصل شد.

به مادر بودنم افتخار می‌کنم

او در این خصوص می‌گوید: «همان زمان خداوند لطف کردند و دختر سومم را باردار شدم، در پایان این مقطع پدرم درخواست کردند به دلیل اینکه ما از شهر قم هستیم بهتر است تلاش کنیم تا مردم و شهر قم طعم شیرین نتایج این دوران علمی را بچشند. پدرم یک پیمانکار و کشاورز است و نظرات بسیار خوبی بیان می‌کنند. من برای شنیدن سخنان ایشان همیشه گوش شنوا داشتم تا از این ظرفیت استفاده کنم. خداوند در بزنگاه‌ها افرادی را برای شما قرار می‌دهد که شما مسیر درست را انتخاب کنید.»

در نهایت پس از پایان دوره فوق دکتری به قم آمد و اولین شرکتش را با همکاری یکی از دوستان در پارک علم و فناوری بنا کرد اما آن شد که نباید می‌شد. اولین تجربه شروع کار در قم به دلیل تفاوت‌های زیاد بین دو شریک به شکست انجامید و کار تعطیل شد. اما دکتر کاشانیان بدون وقفه به استقبال کار و چالشی بعدی رفت. در محلی که نه آب داشت و نه برق و بیشتر شبیه به یک کارگاه ساختمانی بود با جیب خالی اما با قلبی مملو از امید به خداوند قصه صنعتی شدن خود را از تاریخ اول محرم ۶ سال پیش آغاز کرد. شرکت ایستا صنعت وطن در سال ۱۳۹۶ فعال شد و با وجود همه سختی‌ها و حتی شرایط پاندمی کرونا یک روز نیز چراغش خاموش نشد.

هم اکنون فائزه کاشانیان، دارای مدرک فوق دکتری نانوبیوتکنولوژی به همراه نزدیک به ۵۰ تا ۶۰ نفر نیرو که اکثریت آن‌ها را بانوان تشکیل می‌دهند در یک دفتر در شهر قم و یک مکان صنعتی در شهرک شکوهیه فعال هستند و در مدار تولید و خدمت قرار دارند و همه امید او این است که طبق علمی که آموخته بهترین محصولات بهداشتی و مراقبتی ایرانی در حوزه نانو را به مردم ارائه دهند.

او و خانواده‌اش راه‌شان در مسیر علم و صنعت را با اعتقاد به برنامه‌ریزی دقیق خداوند و دست یاری او در لحظات سخت ادامه می‌دهند و در مسیر علم و مجاهدت برای خدمت به وطن همچنان پیشتازی می‌کنند.

منبع خبر : ایمنا

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا