تاثیر بازگشایی مدارس بر سلامت روان دانش آموزان
قرنطینه دو ساله دانش آموزان رشد جسمی و روانی آنان خصوصا رشد اجتماعی، شناختی و هویت یابی آنها را با مخاطره مواجه کرده است. دانش آموزان به ویژه دانش آموزان نوجوان به دلیل اینکه در سن تحول جسمی، شناختی، اجتماعی ،هیجانی، رفتاری و اخلاقی هستند، در ایام پاندمی کووید ۱۹ التهابات بسیار بالایی را تجربه کردند.
با قرنطینه و بسته شدن مدارس شاهد آن بودیم که تحولات رشدی و شناختی که باید در دانش آموزان ایجاد میشد با وقفه مواجه بود که اگر نتوانیم آن را هماکنون جبران کنیم، با آسیبهای جدی در دانش آموزان فعلی و بزرگسالان آینده روبرو خواهیم شد و این مساله بزرگترین نگرانی ما است. آسیبهای روانی بلندمدت و بسیار فرسایشی خواهد بود و گاهی تا چند دهه میتوان شاهد اثرات مخرب این پاندمی بود.
کرونا و فضای مجازی باعث شده که مشکلاتی برای سلامت روان دانش آموزان ایجاد شود که در آینده به شدت خطرساز است. فضای مجازی به خودی خود آسیب های مرتبط با خود را دارد و این گردش دانش آموزان در فضای مجازی و ناتوانی آنها از تشخیص درست از غلط باعث می شود که نتوانند مهارت های لازم را به دست آورند. در طول قرنطینه، کودکان به طور قابل توجهی زمان بیشتری را به استفاده از صفحه نمایش و زمان کمتری را صرف فعالیت بدنی و خواب میکردند.
یکی از کارکردهای آموزش، یادگیری دروس علمی است در حالی که کرونا به وضوح نشان داد که مهمترین بخش مدرسه تربیت روانی و اجتماعی دانشآموزان است، در واقع در ایام کرونا آموزش سریع خودش را با سیستمهای نوین تطبیق داد اما هرچه مدت قرنطینه طولانیتر میشد اهمیت آموزش و پرورش بر پایه تأثیر روانی اجتماعی بیشتر خودش را نشان داد، بهگونهای که امروزه کمتر کسی میتواند نقش تربیتی مدارس را کتمان کند.
به این دلیل بازگشت به مدرسه یک امر ضروری برای همه کشورهای جهان محسوب میشود و البته این بازگشت به یک سری الزامات نیاز دارد درکها و تعاریف متفاوتی از آموزش وجود دارد، اما میتوان بر یک چیز به طور جهانی توافق کرد که آن هم اهمیت آموزش و نقش مدرسه در زندگی فردی و اجتماعی است.
البته ذکر این نکته مهم است که در شرایط حاضر که شیوع کرونا نگرانیهای زیادی را برای والدین و سیاستگزاران آموزشی به دنبال داشته، آموزش حضوری فقط در صورتی منطقی و قابل اجراست که تمامی موارد لازم در راستای حفظ سلامتی ذی نفعان از سوی متولیان امر، تضمین و صورت گرفته باشد
سیستم آموزشی نحوه تصمیم گیری مستقل را به دانشآموزان آموزش میدهد و برای زمانی که در جامعه، بدون والدین و دوستان نزدیک باید تصمیم گیری داشته باشند، آنان را آماده میکند. امروزه تفکر انتقادی و شیوههای حل مسئله از معیارهای اساسی در موفقیت و توسعه فردی محسوب میشود.
مدرسه به دانشآموزان این فرصت را میدهد که کار با دیگران را بیاموزند و این یک مهارت بسیار مهم برای زندگی در “دنیای واقعی” است. از طریق بازیها و پروژهها و حتی مشارکت در ورزشهای بعد از مدرسه، کودکان میتوانند اهمیت ایجاد روابط با یکدیگر را بیاموزند.
اجرای آموزش کارگاهی که همه شرکت کنندگان از یک گروه هستند به دانشآموزان اجازه میدهد تا یکدیگر را در سطوح عمیق تر و متفاوتی بشناسند، زیرا تجارب یکدیگر را میشنوند، به اشتراک میگذارند و مشکلات را با هم حل میکنند.
حتی اگر محتوای آموزشی ارتباطی با مهارتهای ارتباطی و بین فردی نداشته باشد، صرف حضور در کلاس درس و آموزش با افراد دیگر این مهارتها تقویت میشود. فراگیران باید ارتباط برقرار کنند، ایدهها را به اشتراک بگذارند، پرسشهای خود را مطرح کنند، به طور موثر گوش دهند، مذاکره کنند، اعتمادسازی کنند، تأثیر بگذارند.
بسیاری از دانشآموزان از خشونتها و آزارهایی رنج میبرند که فقط با حضور در مدرسه و همدلی با همسالان خود و استفاده از راهنماییهایی معلمان و مشاور مدرسه قادر به رویایی و حل آنها میشوند.
شکل گیری مطلوب شخصیت، خلاقیت و نوآوری، ایده پردازی، شناخت توانمندیها، شکوفایی استعدادها، مشارکت، کمک به همنوع، شهروند خوب بودن و بسیاری از ویژگیهای دیگر که برای به زیستی و زندگی پویا نیاز است، با حضور در مدرسه و دریافت آموزشها و مهارتهای لازم امکان پذیر است.
تهیه و تنظیم: نسیبه جعفری، کارشناس ارشد مطالعات خانواده، مرکز مشاوره آرامش پلیس اصفهان