خطرناک تر از آمریکا؛ «جریان نفاق غربگرا»
مرحوم شهید مطهری در کتاب «جاذبه و دافعه على (علیه السلام)، راهکار مبارزه با جریان نفاق و تحریف را در برپایی نهضت بصیرت افزایی و بصیرت پراکنی می داند ، و معتقد است که جریان نفاق و جریان خواص فریب خورده دنیا و جریان تحریفگران نفوذی همیشه بوده ،هستند و خواهند بود. چرا که در همه زمانها معمولا انسانهایی پیدا می شوند که از گذشته انقلابی و پرافتخار خود پشیمان شوند، و بخاطر دستیابی به زر و زور و قدرت و جایگاه و پست و مقام و … ، با دشمنان خارجی همکاری می کنند و با ظاهری خودی، تیشه به ریشه ملت های انقلابی و توده های مستضعف می زنند. اما آن چیزی که همچون سدی مستحکم می تواند در مقابل جریان تحریف و نفاق بایستد، و آن را خلع سلاح نماید، «بصیرت و آگاهی» مردم است.
به اعتقاد شهید مطهری، مشکلترین و پیچیده ترین مبارزهها، مبارزه با «جریان نفاق» و «جریان گندم نمایان جو فروش» و «جریان نفوذیهای فرصت طلب و خودی نما» است . چرا که این نوع مبارزه، مبارزه با شیادها ، کلاهبردارها و زیرکهایی است که افراد بی بصیرت غافل را وسیله رسیدن به آرزوهای شوم خود قرار مىدهند.
از این رو می توان گفت که پیکار با «جریان نفاق» و «پادوهای داخلی دشمن» از پیکار با کفر و شرک خارجی به مراتب مشکلتر و پیچیده تر است، زیرا در جنگ با کفر، مبارزه با یک جریان مکشوف و ظاهر و بىپرده است که شمشیر را از رو کشیده، و صراحتا نابودی انقلاب اسلامی و دین را نشانه گرفته است. اما مبارزه با «جریان نفاق» و «متظاهرین به انقلاب و اسلام» ، که در ظاهر رفیق قافله هستند اما در باطن شریک دزد میباشند، در حقیقت مبارزه با کفر مستور و کتمان شده است.
«جریان نفاق» یک جریان متقلب دو رو و نقاب دار و آفتاب پرست گونه و خودی نما است ، که دو چهره پیدا و پنهان دارد: یک چهره ظاهر که اسلام است و مسلمانى و ادعای انقلابی بودن و تسبیح به دست گرفتن و حتی عبا و عمامه گذاشتن و دم از انقلاب و ولایت و شهدا و خط امام زدن، و یک چهره باطن که کفر است و شیطنت و بی اعتقادی به انقلاب و اسلام و امام و ولایت. در ظاهر چه بسا دم از مقاومت و تکیه به جوانان می زنند، اما در واقع و در عمل تمام امیدشان به کدخداست، و جز مذاکره و اعتماد به دشمن، راهکار دیگری برای علاج مشکلات کشور نمی شناسند.
ادراک و فهمیدن این دو چهره پیدا و پنهان منافقین نقاب دار، براى تودهها و مردم عادى و بی خبران از دنیای سیاست، بسیار دشوار و گاهى غیر ممکن است. به همین خاطر است که مبارزه با «جریان نفاق» و مقابله با شبه روشنفکران غربزده و ستون پنجمی های دشمن غالباً به شکست و ناکامی برخورده است، زیرا توده مردم شعاع بصیرت و درکشان قدرت تحلیل و بصیرتشان آنقدر عمق ندارد که اعماق باطن «جریان نفاق» و «جریان نفوذ» و «جریان تحریفگران خودی نما» را آشکار و نمایان سازد.
امیر المؤمنین (علیه السلام) در نامهاى که براى محمد بن ابى بکر نوشت ، به خطر جریان منافقین نقاب دار و جریان پشیمان شده ها از انقلاب و جریان خواص گرفتار چرب و شیرین دنیا شده، اشاره میکند و مىفرماید:
«وَ لَقَدْ قالَ لى رَسولُ اللَّهِ: انّى لا اخافُ عَلى امَّتى مُؤْمِناً وَ لا مُشْرِکاً، امَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللَّهُ بِایمانِهِ وَ امَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْکِهِ، وَ لکِنّى اخافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ، یَقولُ ما تَعْرِفونَ وَ یَفْعَلُ ما تُنْکِرونَ » . پیغمبر به من گفت: من بر امتم از مؤمن و مشرک نمىترسم، زیرا مؤمن را خداوند به سبب ایمانش باز مىدارد و مشرک را به خاطر شرکش خوار مىکند، و لکن بر شما از هر منافق دلِ دانا زبان مىترسم که آنچه را مىپسندید مىگوید و آنچه را ناشایسته مىدانید مىکند. در اینجا رسول اللَّه از ناحیه جریان نفاق و منافقین نقاب دار اعلام خطر مىکند، زیرا عامه امت ، بى خبر و بی بصیرت و ناآگاهند و از ظاهرهای ریش و عمامه دار و تسبیح به دست و دم زننده از انقلاب و خط امام، فریب مىخورند.
شهید مطهری برای مبارزه با جریان نفاق به این نکته توجه می دهند که هر اندازه افراد جاهل و احمق و ناآگاه و بی بصیرت، زیاد تر باشد، بازار نفاق و فریب و اغواگری و خطای محاسباتی داغتر است.
از این رو باید گفت که مبارزه با احمق و حماقت و بی بصیرت ها، بطور غیر مستقیم مبارزه با «جریان نفاق» نیز محسوب میگردد، زیرا احمق های بی بصیرت ابزار دست منافق بوده ، پاس گل به جریان نفاق میدهند، و آب به آسیاب دشمن میریزند. بنابراین تلاش برای جهاد بصیرت افزایی و افشا کردن اغواگریها و اغفال سازیها و آدرسهای غلط جریان تحریف و نفاق برای توده مردم کوچه و بازار، در واقع به نوعی خلع سلاح کردن جریان نفاق بوده، و به گونه ای شمشیر از دست منافق گرفتن است.
** نمی دانند یا خود را به ندانستن زده اند؟!
بعد از حدود هفت سال منتظر گذاشتن امکانات و ظرفیت های کشور برای امضای برجام و سپس عمل به برجام و سپس تلاش برای احیای برجام، توسط دولت غربگرای «تدبیر و امید» ، این روزها شاهد هستیم که طیف رسانه های غربگرا و روزنامه های زنجیره ای مدعی اصلاح طلبی، از پیروزی «جو بایدن» اعلام خرسندی کرده، و برای برگزاری جشن پیروزی الاغها (سمبل دموکراتهای آمریکا) دست از پا نمیشناسند.
پرسشی که در اینجا خودنمایی می کند آنست که واقعا با کدام تحلیل منطقی و مبتنی بر عقلانیت آینده پژوهانه، طیف بزک کننده اوباما و برجام و جان کری، با وجود همه عبرت های دردآور و تاسف زای برجام، باز هم مرتکب تحریف حقایق و واژگون سازی واقعیتها و دروغ پردازی شده، و پیروزی “جو بایدن ” را به عنوان یک خبر خوب و مسرت آمیز برای مردم ایران جا می زنند. وعده آمدن ثبات به بازار ارز و سکه و بورس و … را برای افراد فاقد بصیرت نوید می دهند؟
براستی مگر این جریان لیبرال که قطب نمایشان همیشه به سمت غرب نشانه رفته است، دچار آلزایمر سیاسی و فریبکارانه شده اند و نمیدانند و یا خودشان را به ندانستن زده اند که انسان نمایی همچون «جو بایدن» دنبال سخت گیری هر چه بیشتر بر انقلاب اسلامی، و مضاعف سازی فشار تحریمها بصورت هوشمندانه بر ملت ایران است، نه ایجاد گشایش و تنش زدایی در روابط فی ما بین آمریکا و ایران؟!
براستی آیا مدعیان اصلاح طلبی از یاد برده اند که «جو بایدن» اعتراف کرده و گفته است:«سیاست دست چدنی و خشونت عریان آمریکایی ترامپ علیه ایران شکست خورده است . برای به زانو در آوردن ایران اسلامی، روش هاى زیرکانه تر و هوشمندانه تری هم براى سخت گیرى علیه ایران وجود دارد، که باید از آنها استفاده کرد» ؟ (نقل به مضمون)
آیا افراطیون و اشرافیت مدعی اصلاحات و اعتدال، واقعیت ها را درباره خباثت و شیطنت دموکرات ها نمی دانند که مردم را به پیروزی «جو بایدن» امیدوار و مشغول ساخته اند؟ پاسخ اینست که : یقینا می دانند؛ اما درمانده و مستاصل و حیران شده اند، چرا که از طرفی شرمنده و خجالت زده مردم به خاطر خُلف وعده ها و خیانت ها و کم کاریها و سوء مدیریت شان هستند ، و هر روز محبوبیتشان نزد توده مردم کمتر و کمتر میگردد، هر روز لعن و نفرین طبقات محروم و مستضعف را که نثارشان میگردد را می شنوند و می بینند، و از طرف دیگر هیچ حرفی هم برای گفتن و دفاع از خود ندارند.
از این رو تنها گریزگاه و ملجا و ماوایی که برایشان باقی مانده آنست که این چند ماه باقی مانده تا انتخابات ۱۴۰۰ را مشغول سرگرم کردن و امیدوار سازی مردم به انتخاب «جو بایدن» نمایند، و با وانمود سازی نقش انتخابات آمریکا در “یک گشایش بزرگ اقتصادی و بازگرداندن ثبات به قیمتها ” برای خود اعتبار و فرصت تنفس پیدا کنند.
وضعیت مدعیان جریان اعتدال و اصلاحات امروز به مانند انسان کلاهبرداری شده که گریبانش را گرفته اند و او برای خلاصی موقت، چک یا وعده دیگری می دهد تا فعلا بتواند گریبانش را رها کند و نفسی تازه نماید.
نشان به آن نشان که اخیرا صادق زیباکلام گفته : “اصلاح طلبان دیگر حرفی برای گفتن به مردم ندارند و از همین حالا انتخابات ۱۴۰۰ را سه هیچ باخته اند”. در این شرایط، طیف وی می خواهند دو قطبی سازی منسوخ «جنگ یا مذاکره» را احیا نموده، و در پایان هشت سال بی کفایتی و ناکارآمدی و بی تدبیری مدعیان اعتدال و اصلاحات ،چنین وانمود کنند که باب نجات اقتصاد ایران، و راهکار عبور از تحریمها و تهدیدها، توسط سوپرمن جدید آمریکایی (یعنی جناب جو بایدن) گشوده شد، اما در داخل طیف انقلابی و طرفداران مکتب مقاومت ، نگذاشتند که بستر برای انجام مذاکره مجدد بوجود آید!، و نگذاشتند که اعطای امتیازات یک طرفه دیگر در قالب برجام ۲ و ۳ محقق گردد!!!.
خیانت و تحریف مضاعف این است: با ترکیب “سوء مدیریت و غفلت آفرینی در قبال خباثت دشمن”، معیشت مردم را در تنگنا قرار دادند؛ حالا هم به جای عذرخواهی، یا اعتراض و مرزبندی با دشمن، دوباره چنین وانمود می کنند که “کلید حل مشکلات نه در داخل، بلکه در آمریکا و اروپاست؛ اگر هم مشکلات اقتصادی حل نشده، علت آن، نظام و رهبری و منطق انقلاب اسلامی است که دم از «مقاومت» و «استکبار ستیزی» می زند!
** نگاهی به کارنامه سیاه و شیطنت بار «دموکراتها»
مروری بر گفته ها و نوشته جات دولتمردان و سیاست بازان شیک پوش اما به واقع درنده و خون آشام و جهان خوارحزب دموکرات های آمریکا در چند ماه اخیر، حاکی از اینست که بارها به صراحت یا کنایه و اشاره گفته اند که : به تعهدات یک طرفه برجامی ایران بسنده نمی کنند و نظام جمهوری اسلامی علاوه بر عقب نشینی از حقوق هسته ای، می بایست از قدرت موشکی و منطقه ای خود نیز عقب نشینی کند، و امتیازات جدیدی را لازم است به آمریکاییها اعطا نماید!. به عبارت روشنتر آقای «جو بایدن» و حزب دموکراتهای آمریکا آنقدر به روحیات انفعال و ذلیلانه طیف غربگرای ایران واقف شده، و آنقدر به دولت غربگرا و منفعل «روحانی» امید بسته اند، که امتیازات گرفته شده توسط اوباما و ترامپ را کافی نمی دانند، و به قصد اینکه هاضمه سیری ناپذیری و استکباری آنها اندکی تسکین پیدا کند، امتیازات جدیدی را از دولت «تدبیر و امید» طلب می کنند، و امیدوارند که تا پیش از روی کار آمدن دولت جوان انقلابی در انتخابات ۱۴۰۰ ، کار ایران را یکسره کنند و یک ایران ضعیف و ناتوان و خالی شده از مولفه های اقتدار، و گوش به فرمان شده، را شاهد باشند.
مشاوران ترامپ گفته اند ایران، هم باید تمدید (بخوانید : دائمی سازی!) برخی بندهای رو به پایان برجام را بپذیرد! و هم، امتیاز های جدیدی در حوزه توانمندی نظامی و نفوذ (امنیت) منطقه ای خود واگذار کند! . و این خطی است که حزب دموکرات هم آن را دنبال می کند ، و با سیاست چماق و هویج، یا هر روش هوشمندانه دیگری برای دست یابی به آن لحظه شماری مینماید.
ملت شریف و با بصیرت ایران خوب است که به این نکته توجه ویژه داشته باشند که این دموکرات ها بودند که غیر از “تحریم های فلج کننده” در پیشا برجام، تحریم های ویزا، کاتسا و آیسا را (زیر ساخت فشار حداکثری ترامپ) را در پسا برجام پایه گذاری کردند، و تعلیق تحریم های وعده داده شده در برجام را به تمسخر گرفتند.
موضع «جو بایدن» نسبت به برجام
در میان ما فارسی زبانان ضرب المثل معروفی جاری هست که میگوید : «مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان!» ، حال این حکایت ما و دموکراتهای آمریکا شده است. بنا به پیش بینی و گمانه زنی برخی از کارشناسان سیاسی، «جو بایدن» قطعا به برجام بر نمی گردد؛ و حتی تحریم های ترامپ را هم برای خود فرصت اعمال فشار بیشتر بر انقلاب اسلامی می داند. اما حتی اگر این تحلیل هم درست از آب درنیاید، و اگر هم فرضا «جو بایدن» اراده و تمایلی برای بازگشت به برجام پیدا نماید، ، تحریمهایی که با هماهنگی اوباما و ترامپ در کنگره تصویب شده، یک مانع جدی و بزرگ برای بازگشت آمریکا به برجام تلقی می شود.
مروری بر تاریخچه تلخ و عبرت آموز برجام نشان میدهد که دموکراتها و جمهوریخواهان، تحریمهای جدید و پیاپی را طی پنج ساله پس از اعلام برجام، با اتفاق آرا تصویب کردند؛ با یقین به این که دولت منفعل و فشل «روحانی»، که تمام تخم مرغ هایش را در سبد برجام و مذاکره گذاشته است، به هیچ وجه از برجام خارج نمی شود، و هیچ واکنش جدی و قاطع و عزتمندانه و بازدارنده ای هم به نقض برجام توسط تحریم های جدید آمریکا نخواهد داشت!
متاسفانه دولت «تدبیر و امید» با اتخاذ راهبرد «تنش زدایی» و «تعامل با غرب» ، با ذلت و استرحام و انظلام هر چه تمامتر، پنج سال تماشا کرد تا دموکرات ها و جمهوری خواهان متفقا دیوار تحریم ها را بلند تر و قطور تر و مستحکم تر کنند. مبتنی بر این واقعیت تلخ، پیش بینی میگردد که «جو بایدن» در صورت تسجیل پیروزی اش در انتخابات، به خاطر همین تضمین پشاپیش و پالس های ضعفی که از دولت روحانی گرفته (!)، به پایمال کردن برجامی و افزایش هوشمندانه تر فشار تحریمها ادامه می دهد؛ و این هیچ مباینتی با وسوسه نشستن به پای میز مذاکره ، و انجام بازی چماق و هویج ندارد.
**خطرناک تر از بایدن، “جریان نفاق غربگرا” با آدرس غلط “مذاکره”
بنابراین به نظر میرسد که مسئله اصلی که ملت ایران باید به آن عنایت داشته باشد و چشم بصیرت خود را نسبت به آن باز نماید، این نیست که «جو بایدن» خطرناک تر و شوم تر است یا «دونالد ترامپ»؟ بلکه خطر واقعی و نگران کننده، حلقه نفاق داخلی و جریان تحریفگران نفوذی و طیف لیبرال غربگرا و آن دسته از مدعیان اعتدال و اصلاحات هستند که این روزها در فضای رسانه ای داخل کشور، به هر نوع تاکتیک نخ نمای آمریکا، بها و ضریب می دهند. با بزرگنمایی تحریمها، سوء مدیریتها و بی تدبیریها و ناکارآمدی و فساد و خیانت خویش را کتمان کرده، و ریشه همه مشکلات را در واشنگتن دی سی واکاوی می کنند. اگر دولت آمریکا قصد فریب می کند، اینها بزکچی می شوند و سیمای شیطان را با فضایل نداشته می آرایند؛ و اگر دولت آمریکا بنا را بر اِرعاب می گذارد، اینها حربه کُند او را صیقل می دهند و هراس افکنی پیشه می کنند و ملت را از سایه شوم جنگ می ترسانند، و ادعا میکنند که آمریکا قادر است با یک بمب تمام توان نظامی و تسلیحاتی ما را متوقف سازد!!!.
دموکرات ها رای بیاورند یا جمهوری خواهان، این جریان غربگرا و این پادوهای آمریکا مامورند به آمریکای فرتوت و رو به افول، هیبت و جلال تازه ببخشند، و ایران قدرتمند را فاقد چاره تصویر سازی کرده، شرایط را بصورت بن بست وانمود کرده، مردم و مسئولین نظام اسلامی را دچار خطای محاسباتی کرده، و ایران را ناچار از نوشتن دیکته آمریکا پای میز مذاکره وانمود مینمایند، و با آدرسهای غلطی که میدهند زمینه را برای انفعال و انظلام و استرحام هر چه بیشتر انقلاب فراهم مینمایند.
به شهادت اسناد فراوان، این جماعت غرب اندیش و غرب ستا و غربگدا، یکی از عوامل اصلی ماندگاری و مضاعف سازی تحریم ها هستند؛ چه زمان هایی که در فتنه ۸۸ خواستار تشدید تحریم ها برای به زانو درآمدن ایران شدند؛و چه زمان هایی که با ارسال پالس ضعف و ناتوانی، و با درس مذاکره گرفتن از کربلا، و با تحریف صلح امام حسن (علیه السلام) ، به دشمن مستاصل روحیه دادند، و عصا زیر بغل آمریکای رو به انحطاط گذاشته، و این سیکنال را برای آمریکائیها ارسال کردند که تحریمها ما را بیچاره کرده، و با چند فشار تحریمی دیگر، کار جمهوری اسلامی تمام است، و فروپاشی و استحاله انقلاب رقم میخورد.
از این رو باید گفت که «جو بایدن» و «دونالد ترامپ» آن قدری خطرناک و وحشتناک و دلهره آور و خسارت آفرین نیستند، که این منافقین غربزده و نفوذی های فرصت طلب و این اشرافیت مدعی اعتدال و اصلاحات، خطرناک و مصیبت زا هستند. چقدر زیبا و دقیق قرآن کریم به خطر این منافقین نفوذی و این جریان ستون پنجم دشمن اشاره مینماید و میفرماید : «هم العدو فاحذرهم» . یعنی: دشمن اصلی و خطرناک شما مسلمین، این جریان نفاق است، که دم از انقلاب و اسلام میزنند، اما در خفا به دشمن پاس گل میدهند، و با ارائه آدرسهای غلط ، مردم جاهل و بی بصیرت را دچار خطای محاسباتی ساخته، راهبرد ذلت بار «سازش، تسلیم، مذاکره، دیپلماسی التماسی» را بزک کرده، و زمینه شکست و ذلت مسلمان را فراهم می آورند. بنابراین حقیقتا باید گفت : منافقین از کفار بدترند و باید با آنها سرسختانه و به عنوان دشمن مسلّم و مقدّم برخورد کرد، و با جهاد بصیرت افزایی، منافین نفوذی و تحریفگر را خلع سلاح کرد. اگر خط منافقین که خط تحریف و خط سازش و تسلیم و دیپلماسی التماسی است، با غیرت ملی و روشنگری و اعتراض نخبگان شکسته شود، قطعا خط تحریم شکستنی است.
تلاش برای دستیابی به یک توافق و مذاکره دیگر تا قبل از انتخابات ۱۴۰۰
اخیرا دکتر فواد ایزدی در مصاحبه ای گفته: “برای آمریکاییها این موضوع بسیار مهم است که از بهمنماه که دولت جدید وارد کاخ سفید میشود تا مرداد ۱۴۰۰ که دولت جدید در ایران شروع بهکار میکند، با ایران به یک توافق دست پیدا کنند، چرا که نگران هستند باز مجبور شوند با فردی مثل سعید جلیلی مذاکره کنند.”
این حرف دکتر فواد ایزدی یک تحلیل صرفا سیاسی نیست، بلکه یک واقعیت راهبردی است. امریکایی ها خوب می دانند چند ماه باقی مانده تا خرداد ۱۴۰۰ احتمالا آخرین زمانی است که می توانند از انقلاب اسلامی ، امتیاز بگیرند اما بعد از روی کارآمدن دولت بعدی که احتمالآ دولت جوان انقلابی خواهد بود ، دیگر خبری از امتیاز دادن های یک طرفه نخواهد بود .
تعبیری که وندی شرمن در کتاب خاطراتش از مذاکرات با جلیلی توصیف میکند را به یاد آورید: “جلیلی ما را پای میز مذاکره عذاب می داد اما انتخاب روحانی همه ما را امیدوار کرد!…”
** راهبرد «مقاومت»: «کم هزینه و پر فایده»
ملت شریف ایران باید بدانند که استمرار راهکار «مقاومت»، با شاخصه هایی همچون : انقلابیگری، مدیریت جهادی، خودباوری، اعتماد به جوانان، فعال سازی ظرفیتهای عظیم درونی، حمایتگرایی از تولید داخلی، مقابله با واردات بی رویه، قطع کردن دست مفسدین اقتصادی و رانت خواران و دلالان فرصت طلب، برداشتن موانع کسب و کار، و … که حاصل آموزه های امامین انقلاب و تجربیات هشت سال دفاع مقدس است، هرچند ساده و بیزحمت و بی هزینه نیست، اما بسیار پرمنفعت بوده، آینده ای کاملاً روشن و غرور آفرین وسعادت زا و تضمین شده به وعده الهی در پی خواهد داشت، که تمام خوف و ترسها و حزن و اندوه های ملت ایران را از بین خواهد برد. چرا که این وعده قرآن است که (إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ) ، و این وعده حتمی خداوند صادق الوعد است که (إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون ).
بنابراین راهکار سعادت و کلید پیروزی و رمز عبور از تحریمها و تهدیدها منحصر در پیمودن راهکار «مقاومت» و سرلوحه قرار دادن تجربیات دفاع مقدس و در پیش گرفتن ایستادگی، توأم با بصیرت در برابر یزیدهای زمانه و تبعیت نکردن از اغواگریهای «جریان نفاق» و «جریان تحریف» و «جریان لیبرالهای غربگرا و غربگدا» است تادولت و مجلس انقلابی در کنار مردم مومن و متعهد کشورمان زمینه را برای ظهور مهدی صاحب الزمان آماده نمایند. چرا که این وعده پروردگار متعال است که (وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ)
تالیف و تنظیم : رسول رضایی _ طلبه و پژوهشگر حوزه علمیه اصفهان