سد «زایندهرود»؛ از نماد توسعه تا بحران مدیریت آب

خبرآنلاین اصفهان – عاطفه علیان: زایندهرود، شریان حیاتی فلات مرکزی ایران، همواره نقشی کلیدی در توسعه اقتصادی و زیستمحیطی منطقه داشته است. اما در دو دهه اخیر، این رودخانه بیشتر به یک بستر خشک و ترکخورده شباهت دارد تا منبعی برای زندگی. یکی از عوامل اصلی این بحران، سد زایندهرود است؛ سدی که قرار بود مدیریت آب را بهبود بخشد.
اما آیا مقصر اصلی سد است یا مدیریت آن؟ این پرسشی است که برای پاسخ به آن باید به دادهها، مطالعات علمی و تجربههای جهانی در مدیریت رودخانهها و سدها رجوع کرد.
آیا سد زایندهرود همچنان توجیه علمی و اقتصادی دارد؟
یکی از مهمترین مشکلات سد زایندهرود، کاهش شدید ورودی آب و افزایش تبخیر است. دادههای سازمان آب منطقهای نشان میدهد که میانگین ورودی سالانه آب به سد در سه دهه اخیر ۶۰٪ کاهش یافته است؛ تبخیر سالانه آب از مخزن سد بین ۱۵ تا ۲۵ درصد حجم آن را از بین میبرد.
در بسیاری از سالها، میزان خروجی سد برای مصارف انسانی و کشاورزی از میزان ورودی آن بیشتر بوده است که موجب خالی شدن مخزن شده است.
علیرضا مسعودی، کارشناس مدیریت منابع آب، در گفتوگو با خبرآنلاین تأکید میکند: سد زایندهرود برای شرایط اقلیمی ۵۰ سال پیش طراحی شده بود، اما اکنون با کاهش شدید بارشهای برف و تغییر الگوی بارندگی، کارایی گذشته خود را از دست داده است. در واقع، ما با یک سازه مهندسی روبهرو هستیم که دیگر با شرایط جدید سازگار نیست.
برداشتهای غیرمجاز و سدهای بالادستی
وی می افزاید: در حالی که همواره کمبود آب بهعنوان عامل اصلی خشک شدن زایندهرود مطرح شده، مطالعات نشان میدهد که ساخت بیش از ۱۲۰۰ خاکریز و بند انحرافی در بالادست سد زایندهرود باعث کاهش ورودی آب به این سد شده است.
و اما دادههای رسمی نشان میدهند:
* از سال ۱۳۸۰ تاکنون، بیش از ۷۰٪ از روانآبهای زایندهرود در مسیر رسیدن به سد برداشت میشوند.
* افزایش چاههای عمیق غیرمجاز و پمپاژ بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی، منابع آبی سد را بهشدت کاهش داده است.
جنبش جهانی تخریب سدها؛ تجربهای برای زایندهرود؟
در بسیاری از کشورها، از ایالات متحده تا اروپا و حتی چین، مطالعات علمی نشان دادهاند که تخریب سدهای ناکارآمد و احیای رودخانهها، نهتنها موجب بهبود اکوسیستم، بلکه باعث افزایش منابع آبی در درازمدت میشود.
۱) تجربه آمریکا: ۱۷۰۰ سد تخریب شده
ایالات متحده پیشتاز جنبش تخریب سدها بوده است. برخی از نتایج مثبت این اقدام به شرح زیر است:
بازگشت ماهیهای مهاجر مانند سالمون و قزلآلا به زیستگاههای طبیعی خود، که پیشتر به دلیل سدها از بین رفته بودند.
احیای تالابها و کاهش فرسایش خاک که منجر به بهبود کیفیت آب و تغذیه آبخوانها شد.
افزایش بهرهوری اقتصادی جوامع محلی، زیرا صنایع گردشگری و کشاورزی پایدار جایگزین سیستمهای سنتی شدند.۲
۲) تجربه اروپا: چرا ۳۲۵ سد در سال ۲۰۲۲ تخریب شد؟
در اروپا، کشورهایی مانند فرانسه، اسپانیا و فنلاند برنامههای گستردهای برای تخریب سدهای غیرضروری اجرا کردهاند.
در فرانسه، پس از تخریب سد ویزان، رودخانه لوار توانست طی ۱۰ سال به شرایط طبیعی خود بازگردد.
در اسپانیا، تخریب سدهای کوچک در حوزه رودخانه ایبرو منجر به کاهش هزینههای تصفیه آب و افزایش منابع آب زیرزمینی شد.
گزینههای پیش روی زایندهرود
۱. آیا تخریب سد زایندهرود ممکن است؟
با توجه به تجربه جهانی، برخی پیشنهاد دادهاند که سد زایندهرود بهطور تدریجی از مدار خارج شود و مدیریت منابع آب بر مبنای احیای طبیعی رودخانه تنظیم شود. اما چالشهای این سناریو چیست؟
۲. سناریوی جایگزین: بازنگری در مدیریت سد
اگر تخریب سد گزینهای دشوار باشد، آیا میتوان با اصلاح مدیریت، شرایط را بهبود بخشید؟ برخی از اقدامات پیشنهادی عبارتند از:
تخصیص حقابه زیستمحیطی زایندهرود پیش از هرگونه برداشت برای کشاورزی و صنعت.
کنترل شدید برداشتهای غیرمجاز در بالادست و اجرای قوانین سختگیرانه برای چاههای غیرمجاز.
اصلاح الگوی کشاورزی و کاهش وابستگی استانهای مرکزی به کشتهای پرمصرف
۳. انتقال آب، راهحل یا سراب؟
برخی معتقدند که پروژههای انتقال آب میتوانند مشکل کمآبی زایندهرود را حل کنند، اما تجربه انتقال آب از مناطق دیگر باعث تنشهای اجتماعی و بحرانهای زیستمحیطی جدید خواهد شد. کما اینکه قرار بود انتقال آب به یزد در ازای کوهرنگ ۳ اجرا شود که بیش از دو دهه به محاق رفته است.
آینده زایندهرود چه خواهد شد؟
بحران زایندهرود یک نمونه آشکار از شکست سیاستهای سنتی مدیریت منابع آب در ایران است. ادامه وضعیت کنونی، نهتنها به خشک شدن همیشگی زایندهرود منجر خواهد شد، بلکه حیات تالاب گاوخونی، آبخوانهای اصفهان و معیشت هزاران کشاورز را نیز در معرض نابودی قرار میدهد.
پرسش اساسی این است: آیا سد زایندهرود همچنان بهعنوان یک ابزار مدیریت آب مفید است یا به مانعی برای احیای رودخانه تبدیل شده است؟ تصمیمگیری درباره آینده این سد، نیازمند بررسیهای علمی، شفافیت در مدیریت و پذیرش تجربیات جهانی است. در غیر این صورت، سرنوشت زایندهرود، چیزی جز یک تاریخ خشکیده نخواهد بود.
منبع خبر : خبر آنلاین