اخبار استان ها

مردی از ارتفاع، ایستاده بر تجربه

به گزارش خبرگزاری سرمایه گستران از چهارمحال و بختیاری، زمانی که از آسمان می‌گوید، انگار هنوز در کابین فانتوم نشسته است، با لحنی مطمئن، نگاهی آرام و حافظه‌ای که جزئی‌ترین لحظات سال‌های پرتنش جنگ تحمیلی را مثل یک نوار زنده بازخوانی می‌کند.

سرهنگ خلبان علی کثیری از خلبانان باسابقه و پیشکسوت نیروی هوایی ارتش است، مردی که نه تنها با هواپیما پرواز کرده که با خاطرات جنگ، نسل‌ها را به پرواز در آورده است، سال‌ها پس از بازنشستگی، هنوز هم کلاس‌های درسش پر است از جوانانی که آمده‌اند نه تنها فن خلبانی، بلکه روحیه و مرام پرواز را از او یاد بگیرند، پروازی که فقط به آسمان ختم نمی‌شود، بلکه به تعهد، صلابت و ایمان به وطن گره خورده است.

سرهنگ کثیری در کسوت خلبان جنگنده F5، نه تنها وظیفه دفاع از میهن را بر دوش داشت، بلکه بار سنگین‌تری از مسئولیت را نسبت به دیگر خلبانان بر دوش می‌کشید، او با در اختیار داشتن هواپیمایی گران‌بها و مهمات فراوان، مأموریت بس خطیر جلوگیری از تجاوز دشمن به خاک میهن را عهده‌دار بود.

آسمان همیشه برای او چیزی فراتر از آبی بیکران بود، دریچه‌ای به سوی رویاها و مقصدی برای روح بی‌قرارش: «سال ۱۳۵۰ بود که نیروی هوایی من را به آغوش کشید، نه به عنوان یک خلبان، بلکه در مسیر ناوبری و رادار اما تقدیر، بال‌هایم را برای پروازی بلندتر تدارک دیده بود، در دزفول، جایی که غرش فانتوم‌ها قلب آسمان را می‌لرزاند، شعله‌ای دیرینه در وجودم فروزان‌تر شد که آن هم عشق به پرواز بود، آنقدر این شعله زبانه کشید که رشته فنی برایم تنگ شد و درخواستی از عمق جانم، مسیر زندگی‌ام را دگرگون ساخت، موافقت فرمانده وقت، من را به آمریکا فرستاد تا بال‌های پرواز را بیاموزم.»

نبردهای هوای کمر عراق را شکست

سرهنگ کثیری گریزی به دوران بازگشت از آمریکا می‌زند و می‌گوید: «بازگشتم به دزفول، همان‌جایی که عشقم شکوفا شده بود، همان‌جایی که اوج گرفتن، آغاز می‌شد، می‌دانستم که این راه، راهی پرخطر است، اما هیچ‌گاه از آن نترسیدم، وقتی لباس مقدس پرواز را بر تن می‌کردم، حسی از مسئولیت و ایثار تمام وجودم را فرامی‌گرفت.

این فقط یک یونیفرم نبود، لباس شهادت بود، لباس خدمتگزاری به مردم، لباسی که گواهی می‌داد هر لحظه ممکن است در این اوج‌گیری، به زمین بازنگردم، شغلی که نه تنها پرواز، بلکه مهارت در تیراندازی، بمباران و نبرد هوایی را می‌طلبید، نبردی تن به تن با دشمن، همچون یک کشتی‌گیر در آسمان. این لباس، نماد دِینی بود که بر گردنم احساس می‌کردم، دِینی که با خون این مردم، با مالیاتشان، آبیاری شده بود.»

جنگ برای او هیچگاه تمام نشده است، خاطرات آن سال‌ها هنوز برایش روشن و پر از حماسه است: «در روزهای اول جنگ، زمانی که دشمن چون سیل به خاکمان هجوم آورد، تنها نیرویی که توان ایستادگی داشت، نیروی هوایی بود، پیش از آنکه نیروهای زمینی و مردمی به میدان بیایند، ما بودیم که با چشمان بیدارمان، تحرکات دشمن را رصد می‌کردیم. خاطرات آن روزها، هنوز هم در رگ‌هایم جاری است.

مأموریت‌های پیاپی، بمباران‌های دقیق و نبردهای هوایی، کمر عراق را شکست، قصدشان تسخیر خوزستان بود، اما ما ایستادیم، لحظه به لحظه آن روزها، پر از حماسه بود، برخی روزها، پنج شش نفر از یارانمان به شهادت می‌رسیدند یا مفقودالاثر می‌شدند، نام‌هایی چون سروان نعمتی و حسین لشکری سیدالاسرای ایران که در تاریخ پرواز جاودانه شد، لشکری ۱۸ سال در اسارت بود که ۱۵ سال آن انفرادی بود، اینها حکایت مردانی هستند که جز برای وطن، به چیزی نمی‌اندیشیدند.»

مأموریت عقابان تیزپرواز نیروی هوایی برای آزادسازی خرمشهر

شاهکار خلبانان ایرانی در آزادسازی خرمشهر، برگ زرینی در تاریخ جنگ است، پل شناوری که تنها راه ارتباطی پشتیبانی نیروهای عراقی در خرمشهر بود، باید منهدم می‌شد تا شریان حیاتی دشمن قطع شود.

کثیری در این ارتباط ادامه می‌دهد: این مأموریت خطیر بر عهده شهید محمود اسکندری، آن عقاب تیزپرواز نیروی هوایی، گذاشته شد، در میان لایه‌های متراکم پدافندی صدام، او با فانتوم خود دل آسمان را شکافت، بمب‌ها را با دقت رها کرد و آن پل را به زیر آب فرو برد. چندین هزار نیروی عراقی به اسارت درآمدند و خرمشهر، به آغوش وطن بازگشت.

مردی از ارتفاع، ایستاده بر تجربه

روز خلبان، روزی برای ستایش شجاعت

کثیری معتقد است روز خلبان، برای من فقط یک تاریخ در تقویم نیست، روزی است برای ستایش شجاعت، دانایی و ایثار. یک خلبان شکاری، فقط یک پرنده‌باز نیست؛ او یک دانشمند در محاسبات ریاضی است که در کابین، در کسری از ثانیه تصمیم می‌گیرد، او یک قهرمان در نبردهای هوایی است که با مهارت یک کشتی‌گیر، فن می‌زند، او یک شکارچی ماهر در بمباران است که هدف را از کیلومترها دورتر می‌بیند. و از همه مهم‌تر، او یک ورزشکار با جسمانی آماده است که می‌تواند فشارهای بی‌امان پرواز را تحمل کند.

او می‌گوید: من به عنوان استاد خلبان که هزاران خلبان را تربیت کرده‌ام، با اطمینان می‌گویم که آسمان ایران در دستان امن این دلاورمردان است.

شهید عباس دوران نامی جاودانه در تاریخ ایران

و در میان تمام این اسطوره‌ها، نام شهید عباس دوران، چون نگینی درخشان می‌درخشد، او که روز خلبان به نام او مزین شده است، مأموریت ناتمام کنفرانس غیرمتعهدها در بغداد، جایی که صدام به خیال خام خود می‌خواست مظلوم‌نمایی کند، با رشادت او به هم ریخت. ایران هشدار داد که بغداد جای امنی نیست، اما توجهی نشد.

کثیری در این رابطه می‌گوید: لحظه‌ای که جلسه تشکیل شد، با اطلاعات دقیقی که داشتیم، دو فانتوم به سمت بغداد پرواز کردند، عباس دوران ماموریتش این بود که با سرعت از روی سالن جلسه عبور و پالایشگاه بغداد را بمباران کند که در آسمان بغداد، هواپیمای او مورد اصابت قرار گرفت.

کابین عقب به او گفت که هواپیما را ترک کند، اما عباس با صلابتی وصف‌ناپذیر گفت: شما بپر بیرون، من هواپیما رو می‌زنم به پالایشگاه! کابین عقب ایجکت کرد و به اسارت درآمد، اما عباس، آن مرد بزرگ نیروی هوایی با هواپیمای آسیب‌دیده‌اش و با بمب‌هایی که رها کرده بود، خود را به پالایشگاه کوبید و به شهادت رسید. او نه تنها هدف را نابود کرد، بلکه نام خود را برای همیشه در تاریخ ایران جاودانه ساخت.

مردی از ارتفاع، ایستاده بر تجربه

خلبانان امروزی چیزی از خلبانان دفاع مقدس کم ندارند

کثیری با اشاره به تفاوت نسل جدید خلبانان ارتش با قبل می‌گوید: ما تمام فوت و فن پرواز را و همان چیزی که شاید در دوران جوانی‌مان در آمریکا با محدودیت به ما آموخته می‌شد، با تمام وجود در اختیار این جوانان قرار می‌دهیم، هم به صورت تئوری و هم عملی، آن‌ها را پرورش می‌دهیم تا آماده پرواز شوند، این جوانان، امروز در مسندهای فرماندهی و درجات پایین‌تر، با هواپیماهای مدرن و پیشرفته، با مهارت کامل در آسمان این کشور پرواز می‌کنند و آماده دفاع از میهن هستند.

قول می‌دهم به ملت شریفمان که اگر تجهیزات لازم در اختیارشان باشد، به بهترین نحو از آسمان کشورمان محافظت خواهند کرد. ما تجربه‌های جنگ را، چه در دوران خدمت و چه پس از بازنشستگی، در قالب جلسات آموزشی و سخنرانی به جوانان انتقال می‌دهیم، این تجربیات، نه تنها برای خلبانان، بلکه برای نیروهای پدافند و نگهداری هواپیما نیز مثمر ثمر است، ما این را وظیفه خود می‌دانیم که میراث‌دار این رشادت‌ها باشیم و آن را به نسل‌های آینده منتقل کنیم.

به گزارش سرمایه گستران، اکنون، نسل جدید خلبانان، میراث‌داران این رشادت‌ها هستند، آن‌ها از تجربیات پیشکسوتان، از خاطرات تلخ و شیرین جنگ، درس‌ها آموخته‌اند، در کلاس‌های معارف جنگ، این پیشکسوتان بی‌ادعا، تمام زیر و بم پرواز را با زبان مادری، با عشق و دلسوزی، به نسل جوان منتقل می‌کنند.

منبع خبر : ایمنا

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا