وانشان در سوگ سردار؛ وداع روستای قهرمانپرور با حسین سلامی

به گزارش خبرگزاری سرمایه گستران، سحرگاه بود، صدای اذان صبح از گلدستههای مسجد به گوش میرسید، نور مهتاب خود را تا میانه قالی اتاق رسانده بود و صدای جیکجیک گنجشکها بیشتر از همیشه به نظر میآمد، گویا آنها نیز دلآشوب بودند و هراسان از این شاخه به آن شاخه میپریدند.
آن روز، برخلاف همیشه بعد از نماز صبح تلفن همراهم را روشن کردم، وارد فضای مجازی که شدم، سیلی از خبرها مقابلم صف کشیدند، هرکدام سنگینتر و تلختر از دیگری. دنیا بر سرم آوار شد.
باورم نمیشد، خبر حمله دشمن واقعیت داشت، کانالهای خبری را بالا و پایین کردم، اسرائیل حمله کرده و سردارانی از ما را هدف قرار داده بود؛ چشمم سیاهی رفت و بغض مثل خشتی بارانخورده در گلویم نشست، به سجادهام که هنوز پهن بود، پناه بردم؛ اشکها بیامان میباریدند و صدای گریهام بلند شده بود.
نامش در ذهنم طنین انداخت: «سردار حسین سلامی»، همان فرمانده دلیر و مقتدر که همیشه با صدای پرصلابتش میگفت: «هیچکس حق ندارد به ایران زور بگوید.» مگر میشود صدای او دیگر در این سرزمین نپیچد؟ مگر میشود ما بمانیم و سردار نباشد؟
بغضم دوباره ترکید، دلخوشی شبهایمان همین بود که سردار و یارانش بیدارند تا ما آرام بخوابیم و حالا شهادت مظلومانهاش قلبم را فشرد.
در دل گفتم: «سردار، حتماً در آخرین قنوت نماز شبش از خدا طلب شهادت کرده بود.»، چه تصویری دارد آن لحظه، وقتی حیوانات درندهصفت صهیونیست گلوله شلیک کردند، سردار شاید در حال سجده آخرش بود، اکنون او با لبخندی آرام در کنار حاج قاسم، همرزم دیرینهاش آرام گرفته است.
شهید حسین سلامی، این مرد رشید و آزاده سال ۱۳۳۹ در روستای وانشان گلپایگان متولد شد، همانجا رشد کرد، به دانشگاه رفت و پیش از پیروزی انقلاب با رژیم پهلوی مبارزه کرد.
تحصیل را نیمهکاره رها کرد و به جبهه رفت، بعد از جنگ و با همان روحیه در سپاه ماند و تحصیل را ادامه داد؛ سال ۱۳۹۸ به فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسید، بارها تهدید شد، تحریم شد، اما هیچگاه قدمی عقب نکشید.
ایران، سرزمین مردان رشید است، اگر دشمن یک سردار را میگیرد، دهها مرد آمادهاند تا جایش را پر کنند، رهبر معظم انقلاب، تنها ساعاتی پس از شهادت سردار سلامی، فرماندهی کل سپاه را به سردار پاکپور سپردند، پیامی روشن به دشمنان که این ملت، هیچگاه بی سردار نمیماند
دشمن تاب حضور او را نداشت و سرانجام نقشه شوم خود را بامداد بیستوسوم خرداد ۱۴۰۴ عملی کرد.
مردم قدرشناس و انقلابی گلپایگان و روستای وانشان این روزها به رسم قدرشناسی به منزل پدری سردار حسین سلامی رفتند و با سیاهپوش کردن خانه و قرائت زیارت عاشورا مراسم عزاداری به پا کردند.
پدر و مادر سردار سلامی سالها پیش به رحمت خدا رفتهاند، اما این موضوع سبب نشده است که درِ منزل پدری سردار سلامی بسته بماند و مردم همیشه در صحنه روستای وانشان که این فرمانده دلیر و شجاع را در دامان خود پرورش دادهاند، با حضور اعضای خانواده و نزدیکان این شهید گرانقدر مراسم عزاداری به پا کردند و برای سردار خود سنگ تمام گذاشتند.
فیلمهایی که از این مراسم در فضای مجازی پخش شده است نشان میدهد مردم روستای وانشان خاطرات زیادی با سردار شهید سلامی دارند و او را به صفات خوشاخلاقی، مردمداری و انقلابی میشناسند.
صدای روضه و ذکر حسین حسین، خانه را پر کرده است اما آنچه دل را بیشتر میسوزاند، صدای خاله سردار است، زنی که جای مادر را گرفته است و با سوز، شهادت را به حسین تبریک میگوید.
شاید در گوشهای از حیاط، روح مادر سردار نشسته است و چادر بر سر کشیده با روضه امام حسین (ع) زمزمه میکند، مگر نگفتهاند حضرت زهرا (س) بالین رزمندگان بیمادر حاضر میشود؟ با نوشتن این سطرها، اشک از چشمانم جاری است اما در کنار غم، افتخار موج میزند.
ایران، سرزمین مردان رشید است، اگر دشمن یک سردار را میگیرد، دهها مرد آمادهاند تا جایش را پر کنند، رهبر معظم انقلاب، تنها ساعاتی پس از شهادت سردار سلامی، فرماندهی کل سپاه را به سردار پاکپور سپردند، پیامی روشن به دشمنان که این ملت، هیچگاه بی سردار نمیماند.
امروز، هر ایرانی، یک سردار سلامی است؛ بیدار، مقاوم، آماده پاسخ تا خواب از چشمان صهیونیستها ربوده شود.
گزارش از مریم رضیپور؛ خبرنگار سرمایه گستران
منبع خبر : ایمنا