چگونه میتوان به موفقیت رسید؟
توانایی شما در اینکه تصمیم بگیرید دقیقا چه میخواهید، بعد خواستههایتان را بنویسید، ضربالعجل تعیین کنید، نقشه رسیدن به اهدافتان را بکشید و هر روز روی نقشهتان کار کنید همه و همه شما را در رسیدن به موفقیتهای چشمگیر در تمام آحاد زندگی یاری میرساند.
در عین حال، لازم است که به طور مداوم به یادگیری و توسعه مهارتها و توانمندیهای جدید بپردازید. ما در عصر اطلاعات زندگی میکنیم. دانش و مهارت، راهگشای آینده هستند.
به محض اینکه متوجه شدید که خواهان چه چیزی هستید و آموختید که برای دست یافتن به خواستههای خود لازم است چه نکات دیگری بیاموزید، لازم است که پافشاری بیشتری به خرج بدهید و این خود یکی از شاخصهای مهم در رسیدن به موفقیتهای بسیار بزرگ است. به دنبال دست و پنجه نرم کردن با ناملایمات; رویارویی با یاس و نومیدی و سکندری خوردنهای فراوان است که به موفقیتهای چشمگیری دست خواهید یافت. تنها کسانی که پافشاری میکنند و پافشاری میکنند و پافشاری میکنند به قلههای رفیع موفقیت میرسند.
فکر میکنید در حوزه کاری شما، چه کسانی تا کنون به برتری رسیدهاند؟
امروزه هزاران سخنران، مولف، نویسنده و کارآموز در حال کار و فعالیت در حوزههای مختلف موفقیت هستند. یکی از برترینهای تجارت پیتر دراکر (Peter Drucker) است. او نسبت به دیگر اشخاص فعال در زمینه تجارت و مدیریت بازرگانی در قرن بیستم دارای بیشترین تفکرات تاثیرگذار میباشد.
همچنین سخنرانهای بسیاری به ایراد خطابه در این حوزه میپردازند. سخنرانان محبوب من دنیس ویتلی (Denis Waitley)، جیم ران (Jim Rohn)، تونی رابینز (Tony Robbins)، زیگ زیگلار (Zig Ziglar) هستند. ضمنا برای دیگر سخنرانها ارزش خاصی قایل هستم.
چه شخصیتی؛ زنده یا مرده، را بیش از همه تحسین میکنید و چرا؟ این شخصیت چگونه چشمانداز زندگی شما را تحت تاثیر قرار داده است؟
خیلی از مردان و زنان، خواه کسانی که در قید حیات هستند و خواه آنهایی که دار فانی را وداع گفتهاند، در طول این سالها مرا تحت تاثیر قرار دادهاند. در عنفوان جوانی داستانهای زندگی شخصیتهایی تاریخی چون اسکندر مقدونی، هانیبال، کوروش کبیر، چنگیز خان مغول، ناپلئون بناپارت، ولینگتون، جورج واشنگتن، داگلاس مک آرتور و خیلیهای دیگر را خواندم. در این میان به اهمیت بسیار زیاد شفافیت در هدفگذاری، بیپروایی، سرسختی، مقاومت، قدرت اراده و تصمیمگیری، و توان شروع دوباره بلافاصله پس از شکست و نومیدی پی بردم.
به منظور دستیابی به پیشرفتهای فردی میتوانم بگویم که خواندن تمامی جزییات کتابهای ناپلئون هیل، مکسول مالتز، کلود بریستول، ارل نایتینگل، تونی رابینز و عمل به راهکارهای ارایه شده آنها بسیار تاثیرگذار بوده است. هر یک از این افراد، ایفاگر نقش مهمی در درک موفقیت فردی هستند.
در عرصه تجارت، کتابهای کسانی همچون پیتر دراکر (Peter Drucker)، آندرو گرو (Andrew Grove)، بیل گیتس (Bill Gates)، نیل رکهام (Neil Rackham)، تام هاپکینز (Tom Hopkins)، تام پیترز (Tom Peters) و بسیاری دیگر را مطالعه کردهام.
در زمینه پیشرفتهای معنوی، من به شخصه با آلبرت شوایتزر (Albert Schweitzer) در آفریقا تمرین کردم. من عیسی مسیح (ع) و مادر ترزا را بسیار ستایش میکنم. در طول این سالها، کتابهای زیادی در حوزه معنویت و آداب و رسوم مذهبی مطالعه کردهام و همگی آنها برایم سودمند و منشا خرد و بصیرت بودهاند.
در تمام این موارد، در جستوجوی اصول جهانی و حکمت بیپایان و ابدی بودهام تا بتوانم آنها را در زندگی شخصیام اعمال کنم و آنگاه آنها را به دیگران بیاموزم تا دیگران نیز در زندگی شخصیشان اعمال کنند و به موفقیت نامحدود دست یابند.
به چه کسانی؛ خواه زنده خواه مرده، بیشتر ارادت داشته و خود را دنبالهرو آنها میبینید؟
نمیتوانم بگویم که به کسی بیش از دیگری ارادت دارم. من همه نامآوران تاریخ را تحسین میکنم، خاصه فرماندهان بزرگ نظامی که میتوانستند به رغم وجود مشکلات فراوان بر سر راهشان به پیروزیهای چشمگیری دست پیدا کنند. افرادی مثل بیل گیتس را میستایم که توانست به یک فعالیت تجاری لبریز از هیجان و موفقیت دست بزند. در عین حال به تمام رهبران معنوی زمان خود؛ از هر فرقه و مذهبی که باشند، ارادت میورزم و برای همه آنها احترام خاصی قایلم. در نتیجه، فلسفه زندگی من برقراری تعادل میان بیپروایی در رفتن به استقبال خطر و جهت بخشیدن به اعمال و رفتار از یک سو و رسیدن به پیشرفت معنوی و تفکر و تعمق از سوی دیگر است.
تا کنون با چه شکستهایی روبهرو شدهاید و از این شکستها چه درسهایی گرفتهاید؟
تا امروز، هر بار که دست به انجام کاری زدهام در کنارش نیز شکست بعد از شکست بعد از شکست را نیز تجربه کردهام. آموختهام که عقب نشستنها، ناامیدشدنها و ناکامیهای موقت در زندگی به همان اندازه عمل دم و بازدم فرایندی عادی و طبیعی هستند. در دوران تحصیل با شکست مواجه شدم. در اولین، دومین و سومین تلاش برای عبور از صحرای بزرگ آفریقا طعم تلخ شکست را چشیدم. حداقل در اولین تجربیات شغلیام شکست خوردم. وقتی دست به کار فروش تمام وقت شدم، در مرحله فروش صدها بار شکست خوردم. وقتی به سمت مدیریت روی آوردم، اشتباهات بیشماری را مرتکب شدم. در هر مرحله از زندگی و شغلم، پیش از دستیابی به موفقیت بارها و بارها شکست را تجربه کردم.
حاصل تجربیاتم چیزی نیست جز ضرورت ایستادگی، ثباتقدم و سرسختی. همه آن کسانی که به پیروزیهای چشمگیری دست یافتهاند، بیشک بارها و بارها طعم بسیار تلخ شکست را نیز چشیدهاند. دلیل موفقیت افراد این است که هیچگاه، هیچگاه دست از تلاش نمیکشند و تن به عقبنشینی نمیدهند و اهمیتی نمیدهند که شکست خوردن تا چه اندازه در نزد دیگران بد به نظر میآید.
از این حرفهای که در پیش گرفتهاید و نیز از روند زندگی خود تا چه اندازه ناراضی و پشیمان هستید؟
خوشحالم در همین جا به همه بگویم که حقیقتا پشیمان نیستم. اگر هم روزی پشیمانی به سراغم بیاید، تنها زمانی که سرمایه خودم را صرف پرداختن به ایدههای دیگر افراد نماید. به شما اطمینان میدهم که چنانچه بر روی باورهای دیگران و کسب و کار آنها سرمایهگذاری نمایید، به احتمال ۹۹ درصد تمام ثروت خود را از دست میدهید. آموختهام بسیار بهتر است که بر روی باورها و کسب و کار خود سرمایهگذاری کنید، چه در این صورت همه چیز در کف اختیار شماست.
در سال گذشته، به چه نکتهای پی بردهاید که برایتان بسیار معنیدار است؟
سال گذشته ساعات زیادی را به مطالعه چرخههای حیات تجارتها و مشاغل مختلف پرداختم. آموختهام که هر زندگی، هر شغل، هر محصول، و هر تجارت دارای چهار چرخه تولد، رشد، بلوغ و افول است.
بر هر فردی لازم است که نگاهی به زندگی خود بیندازد و ببیند که در این ”منحنی“ در چه جایگاهی قرار گرفته است. من خودم از لحاظ شغلی هنوز در مرحله ”رشد“ قرار دارم. اما برخی از محصولاتی که ارائه میدهم و نیز برخی از سمینارهایی که برگزار میکنم وارد مرحله ”افول“ شدهاند. اما بسیاری از ایدههای نوین شغلی من در مراحل ”تکوین“ و ”تولد“ هستند.
شعار شما در زندگی چیست؟
من سه شعار خاص برایان تریسی دارم: ”هر چه سریعتر دست به کار شو!“، ”انجامش بده!“ و ”هرگز تسلیم نشو!“
اگر بتوانید یک چیز را در زندگی تغییر دهید، آن یک چیز چه خواهد بود؟
منبع: مرجان توکلی – مجله موفقیت