اخبار استان ها

یک ایران همدلی، طلبه‌ای که خودرو شخصی‌اش را به جبهه مقاومت اهدا کرد

به گزارش خبرگزاری سرمایه گستران از چهارمحال‌وبختیاری، زمانی که خبرش در شهر پیچید، عده‌ای از سر کنجکاوی و عده‌ای هم برای آشنا شدن با او به دنبالش می‌گشتند که شاید عکسی از او را در فضای مجازی پیدا کنند، دروغ چرا، خودم هم علاقه داشتم، این فرد را ببینم که چطور توانسته در این روزگار پرهیاهو برادری را در حق کسانی تمام کند که نه آن‌ها را دیده و نه با آن‌ها زندگی کرده است.

صدای توپ و تانک و شلیک بی‌امان گلوله‌هایشان گوش فلک را کر کرده است اما انگار کسی صدایشان را نمی‌شنود از کشورهای غربی مدعی حقوق بشر گرفته تا سران کشورها، عربی روزانه چندین تن بمب و گلوله بر سرشان ریخته می‌شود، خانه‌هایشان خراب شده است و کودکان و زنان و مردان زیادی به شهادت رسیده‌اند از خانواده چند نفری‌شان یک یا دو نفر باقی مانده است، بوی خون و خاک کوچه‌هایشان را پُر کرده است.

بیمارستان‌ها پر شده است، دارو کم است همین مراکز درمانی که حالا بی‌رمق شده‌اند، هم بارها زیر بمباران قرار گرفته‌اند، پرستارها و دکترها نیز از این جنایت در امان نیستند، نوزادانی که نیامده به این دنیا با آن خداحافظی می‌کنند و خانه‌هایی که چراغ‌شان روشن نشده خراب می‌شود، پیکرهای کفن شده در حیاط بیمارستان کنار یکدیگر آرام خوابیده‌اند و بازمانده‌هایی که بی‌صدا اشک می‌ریزند و شوری اشک‌ها، زخم‌هایشان را تازه می‌کند و بغض‌های در گلو مانده مردان که غیرت مبارزه و مقاومت را در رگ‌هایشان پمپاژ می‌کند، تصاویر غمباری است که کابوس مردان غیرتمند و عدالت‌طلب جهان شده است.

این وضعیت اسفناکی که مسلمانان غزه و لبنان با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند، موجب شد تا رهبر انقلاب اسلامی ایران در هفتم مهر سال‌جاری با صدور فتوایی اعلام کردند که «بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و خبیث آن را یاری کند.»

همین فتوای مولا و آقایمان بهانه‌ای شد تا مردم همیشه در صحنه ایران اسلامی با تمام امکانات خود به وسط میدان بیایند و کاری بکنند که بار دیگر جهانیان انگشت به دهان بمانند.

از پشت قاب تلویزیون بارها شنیدم که مردم اردبیل، و اصفهان و بندرعباس و مشهد و دیگر شهرها فلان قدر به جبهه مقاومت کمک کردند، حتی شنیدم زوج جوانی در تهران خانه‌شان را که تازه تحویل گرفته بودند به نفع جبهه مقاومت به مزایده گذاشته و فروختند، خانواده دیگری در اهواز آگهی فروش خانه‌شان را در فضای مجازی منتشر کرده‌اند و قرار است، خریدار پول خانه را مستقیماً به حساب مشخص شده برای جبهه مقاومت واریز کند.

این‌ها را فقط شنیدم اما شب گذشته در همین مصلی خودمان در شهرکرد به چشم خود دیدم که طلبه‌ای خودروی شخصی‌اش را به جبهه مقاومت بخشید جمعیت زیاد بود، با چند تماس تلفنی و پرس‌وجو نامش را پیدا کردم، سیدمصطفی هاشمی، اهل روستای شیخ‌شبان در شهرستان بن ساکن شهرکرد، طلبه ۴۶ ساله‌ای بوده که شغلش تبلیغ و تدریس است و همه ما خوب می‌دانیم که حقوق طلبگی و تدریس چه میزان است و چند سال باید کم بخوری و کم بپوشی و قناعت کنی تا بتوانی یک خودرو شخصی تهیه کنی تا امور روزمره زندگی‌ات بچرخد، بتوانی فرزندت را به مدرسه برسانی، به تفریح و گشت‌و گذار بروی، خدای نکرده اگر نصف شبی فرزند دلبندت بیمار شد، او را به درمانگاه برسانی یا پدر و مادر پیرت را که از یک ماه پیش نوبت دکتر دارند، به مطب برسانی، اینکه امید یک خانواده باشی بسیار لذت‌بخش است اما در این بین اتفاقی رخ می‌دهد که این طلبه باید روی تمام خواسته‌هایش پا بگذارد و بگذرد از چیزی که آسایش خانواده‌اش در آن است.

بعد از چند بوق تلفنش را جواب داد بعد از سلام و احوالپرسی، نخستین سوالی که پرسیدم این بود که بچه‌ها و همسرش مانع این اقدام او نشدند که بزرگترین دلخوشی‌شان را بذل و بخشش کردید؟ خندید و گفت: «من سه تا دختر دارم وقتی تصاویر کودکان لبنانی و عکس‌های شهدا را دیدند و پیام رهبری را شنیدند، گوشواره‌هایشان را برای کمک به جبهه مقاومت از گوش‌هایشان درآوردند، باید دختر باشی که بفهمی که یک جفت گوشواره آن هم هدیه پدر برای دختر چه معنایی دارد، من که ببخشش بچه‌هایم را دیدم به خودم نهیب زدم که سید تو چه کاری برای لبیک به ندای رهبری انجام داده‌ای، همان زمان تصمیم گرفتم تنها خودروی شخصی را که دارم و چندین سال برای به دست آوردنش تلاش کرده بودم، به جبهه مقاومت هدیه کنم.

به او می‌گویم که شیطان گولتان نزد که ماشین را بفروشید و خودرویی با قیمت پایین‌تر بخرید و بقیه پول ماشین را هدیه کنید، می‌خندد و در جواب می‌گوید: «به این موضوع اصلاً فکر نکردم.»
آرامش عجیبی در صدایش موج می‌زند، همین آرامش موجب می‌شود تا دوباره سوالی که با خودم مز
مزه می‌کردم را از او بپرسم: «می‌دانید با این حقوقی که می‌گیرید و با این وضعیت بازار حالا حالاها نمی‌توانید ماشین بخرید؟» اما جوابش من را پشیمان می‌کند: «سال‌ها پیش حقوق طلبگی ناچیزی دریافت می‌کردم، فکرش را هم نمی‌کردم، بتوانم خانه و ماشین بخرم، مطمئنم باز هم می‌شود چرا که محاسبات ریاضی ما با قدرت خداوند قابل قیاس نیست، خدا کند وسوسه شیطان و هوای نفس در نیت ما نفوذ نکند و کار برای خدا باشد و آرزو می‌کنم مقدماتی فراهم شود تا روزی در کنار حزب‌الله و مردم لبنان با رژیم صهیونیستی مبارزه کنم.»

منبع خبر : ایمنا

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا