رشد و توسعه هر چیزی بستگی به شرایط متناسب به آن دارد. حجاب در محیط مناسب خودش و بی حجابی و برهنگی هم در محیط مناسب خودش بسط و توسعه می یابد ، امروزه شاهد آن هستیم که در غرب که حجاب را قبول نداند و در بسیاری از موارد حتی حجاب را در تضاد با محیط اجتماعی خود می دانند وجود زنان محجبه کمتر است و به ندرت یافت می شود اما در محیط هایی که غالب محجبه هستند و حجاب و پوشش یک ارزش به حساب می آید بر عکس است برهنگی و بی حجابی کمتر به چشم می خورد. باید فرهنگ حجاب و فلسفه پوشش برای زنان و مردان جامعه روشن شود تا به دلخواه خود و از روی شوق و تصمیم حجاب را انتخاب کنند.
در کشوری مانند فرانسه که مسایل اعتقادی را در جامعه دخالت نمی دهند مشاهده می شود که زنانی هستند که نه تنها به دلخواه روسری و حجاب اسلامی را انتخاب کرده اند که حتی وقتی با مقاومت مسئولین دولتی روبرو می شوند که زنان را اجبار به بی حجاب بودن می کنند چنین زنانی مقاومت کرده و دست از حجاب خود بر نمی دارند و بی برهنگی و محرومتی از کار و تحصیل، محرومیت را ترجیح می دهند تا اینکه حجابشان را حفظ کرده باشند.
و این چنین حجابی به هیچ وسیله ای از زنان گرفته نمی شود زیرا این زن حجاب و پوشش را برای خود ارزش به حساب آورده و بین ارزش و ضد ارزش که حجاب است را حفظ و ضد ارزش که برهنگی است را رها می کند. پس باید محیط و فرهنگ حجاب در آغاز ایجاد شود تا گرایش و پذیرش حجاب در پی آن باشد. قهراً در جامعه ای که رسانه های آن برهنگی و بی بندوباری را ترویج می دهند و عریبانی و ارتباط نامشروع را ارزش می شود حجاب توجیهی ندارد و تبدیل به یک ضد ارزش خواهد شد و نباید از زنان چنین جامعه ای انتظاری در انتخاب حجاب به عنوان یک ارزش داشته باشیم.
در برهه ای که چشم زنان و مردان جامعه را تجملات و تزیینات پر کرده است همه جا چنین رنگی به خود خواهد گرفت و کسی انتظار استثنا نسبت به این امور را ندارد. اگر در چنین فضایی افراد جامعه با حجاب و سربزیر و عفیف بار آمدند کاری نزدیک به یک معجزه است.
این جاست که باید پرسید آیا زنان محجبه اسلامی ما در شرایط موجود در اماکن عمومی مانند سینما، تئاتر و محیط های عمومی مانند بازار و پارک و تفرجگاه ها و تفریح گاه ها احساس امنیت اخلاقی می کنند و یا از ترس اینکه فرهنگی بی بند وباری افراد بی تفاوت ، به محیط خانواده آنها سرایت کند از خیر حضور در چنین مکان هایی می گذرند؟پس تاثیر محیط بیرونی بر سیستم خانواده اجتناب ناپذیر است و به طور طبیعی افراد خانواده از شرایط موجود فرهنگی جامعه اثر پذیرند.
کسانیکه مدعی اند حجاب نوعی اجبار است و از پذیرش آن فرار می کنند، لازم است گوشه چشمی به فرهنگ کهن مرز و بوم خود بیاندازند تا ببینند سلف آنها از چه پوششی استفاده می کردند و الآن به کجا رسیده ایم و این نیست مگر به خاطر توسعه اطلاع رسانی برهنگی و ترویج بی بندو باری به واسطه حضور افراد بی حجاب در میان جامعه و امر به معروف و نهی از منکر نکردن کسانی که مسئولیت این واجب الهی بر گردنشان است.
مقایسه کنید زمانی زنان جامعه ما برای خرید ضروری منزل اگر به در دکانی می رفتند و قصد خرید ما یحتاج خود را داشتند دکان دار دریچه مخصوصی برای خرید زنان درست کرده بود که زنان از پشت مغازه حاضر شوند و راهی برای حضور آنها در مغازه نبود و تنها با به صدا در آوردن آن دریچه کوچک مغازه دار متوجه حضور زنان می شود و نیاز به حضور در میان مردان نبود و به این ترتیب کمال عفت و پرهیزکاری در بازار روزانه مردم رعایت می شد.
اگر همسایه ای با همسایه دیگری کار داشت هنگام حضور در پشت در منزل دو نوع کوبه تعبیه شده بود زنان کوبه حلقوی را می کوبیدند کسی که در منزل بود متوجه می شد که بیرون منزل زن است و صاحب خانه را می خواهد و کسی هم که کوبه حلقوی نازک را بزند یعنی اگر صاحب خانه را می خواهد در را باز کند بداند که زن صاحب خانه لازم است بیاید جواب بدهد و اگر کوبه بزرگ و سنگین تر چکشی را به صدا در آورد معنایش این است که مردی آمده با صاحب خانه کار دارد و از داخل خانه لازم است که مردی بیاید و در را باز کند.
همه شرایط باید برای به وجود آوردن حیاء و عفت و پرهیز از فساد و انحراف دست به دست هم بدهند تا محیط مناسب زندگی انسان معتقد به حجاب و پوشش بشود و قطعاً در چنین شرایطی بی حجابی و برهنگی و اباحه گری جرأت ابراز وجود ندارد.
از چنین زنان و مادران و خانواده های دینی و محجبه ای انسان های پاک و ارزشمندی پا به عرصه جامعه گذاشتند که توانستند با تشکیل نظام فکری ارزشمداری زنان شرافتمندی را تربیت کنند و راه پیشرفت و توسعه ارزش های اسلامی را هموار نمایند و از فرهنگ برهنگی و اباحه گری جز فساد و توهین به مقام زن چیزی به دست نیامده است.
قبل از انقلاب اسلامی ایران نیز وضعیت زنان بر آنان که خود در آن وضعیت زندگی کردند و یا کسانی که تاریخ کشف حجاب را خواندند پند آموز است که چه زنانی بودند که حاضر بودند جانشان را بدهند ولی دست از حجاب خود بر ندارند. چه چادر هایی که در مصاف با اراده کشف حجاب خونین شد ولی ارزش حجاب را از دست ندادند و اگر آنها نبودند نمی دانیم وضعیتمان به چه شکل بود! خلاصه کلام اینکه چنین غیرت ها و تعصبات ارزشمندی بود که تا کنون اصالت ما را حفظ کرده است و اگر پایمردی این زنان شیردل و زهرا گونه نبود خفاشان بی رحم چشم دیدبانان حجاب را کور کرده بودند. باید اندیشید که چگونه فساد تولید و اشاعه پیدا می کند و راه سد پیشرفت برهنگی و اباحه گری کدام است؟
سرهنگ جهانگیر کریمی – معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان