یلدایی به بلندای «مهربانی» در خیریه « آبشار عاطفهها» /تا در رهش «افتادگیام» راهنما شد!
خبرآنلاین اصفهان – فاطمه کازرونی: هوای بیبارش شهر اصفهان گویی «یخ» زده است و به دلیل بارش برف در شهرستانهای سردسیری استان سوز بسیار سردی میوزد که از ایستگاه متروی شهید «مفتح» خارج میشوم.
با خود میاندیشم که با وجود «مترو» چقدر فاصلهها «کم» شده است؛ اینجا روزی خارج از شهر «اصفهان» محسوب می شد و همیشه حال و هوای آن برای من تازه و متفاوت بود، گویی که به شهر دیگری وارد شدهای اما امروز و به فاصله تنها چند سال، در کمتر از ۲۰ دقیقه از مرکز شهر تا یکی شعب خیریه آبشار عاطفهها در «ملکشهر» را طی میکنم تا مهمان «یلدایی »جمعی شوم که با مهربانی تمام ساعتی است منتظر حضور من هستند.
سمت راست ایستگاه، با کمی فاصله یکی از شعبههای خیریهای قرار دارد که چند سالی است با اهالی آن آشنا هستم، صمیمیت و ایمان به هدف شاید امروز باورپذیرترین نگاهی باشد که در عمق چشمان آنها میبینم، شاید زمان و تجربه آشنایی با فعالیت آنها فاصلهها را در این بخش نیز کم کرده است تا همه چیز برای من نیز باورپذیرتر شود.
محل خیریه از دور با ورودی قوسمانند و شب یلداییش که با بادکنکهای سبز و قرمز تزئین شده، پدیدار است، هفت خانم با روی گشاده و لبخند به استقبال من میآیند، عددی که آن را به فال نیک میگیرم و نیت میکنم بعد از مصاحبه به رسم شبهای یلدایی تفالی به حافظ بزنم.
از همان بدو ورود حسی دلنشین از برخورد گرم وصمیمی آنها در دلم زنده میشود؛ انگار سالهاست که یکدیگر را می شناسیم، کنار سفرهی یلدای «ننه سرما» و در میان هیاهوی قل قل سماور برنجیاش، کاسه انارهای دانه شده و میوههای رنگارنگ پاییزی، بستههای «یلدایی» برای مهرجویان موسسه در «سکوت»، نفس به «انتظار» میکشند گویی تا لحظه «دیدار»؛ در میانه این سکوت و هیاهو خانم سبزواری مدیریت مجموعه میان فکرهایم نفوذ میکند، کلامش گویی سکوت محیط خیریه را در هم میشکند و هیاهوی سماور را در ذهنم خاموش میکند و این گونه از نیت خیرخواهانه خیران برای رقم زدن شب یلدایی پر از نور امید برای مهرجویان میگوید: ما در شب یلدای امسال سبد غذایی متنوعی را برای «مهرجویان» موسسه تدارک دیدیم که بیش از هفت میلیارد ریال ارزش کل این سبدها برآورد میشود.
وی ادامه میدهد: هر سبد غذایی شامل کالاهایی مانند رب، روغن، برنج، ماکارونی، تنقلات، میوه و غیره است و هرکدام ۸۰۰ هزار تا یک میلیون تومان ارزش دارد که این سبدهای غذایی به تمامی مهرجویان دارای پرونده در ۱۷ شعبه مختلف خیریه در سطح شهر اصفهان، طی سه شب اهدا شد.
هفت بانوی موسسه از باورشان می گویند به شفا که به واقع تحقق یافته است و بیماریای که با از پا ننشستن برای کمک به مهرجویان از پا درآمده است، از خودرویی که گرچه بیجان است اما از دیدگاه فلسفی ذره ذره آن در پیشگاه الهی زنده است تا شهادت دهد به چرخش چرخهایش برای رساندن اقلام مورد نیاز مهرجویان؛ خودرویی که دو بار تاکنون به سرقت رفته است اما در کمتر از ۲۴ ساعت به نزد مالکش که یکی از پرسنل خیریه است بازگشته تا گواهی باشد بر اینکه کار خیر هرگز گم نمی شود
خانم سبزواری لبخندی میزند و ادامه می دهد: ما در بنیاد بینالمللی خیریه آبشار عاطفهها حدود یک هزار و ۵۰۰ پرونده در کل شهر اصفهان برای خانوادهها داریم که حدود چهار هزار نفر را شامل میشود.
وی با بیان اینکه ماهانه بیش از ۴۰ خیر به مجموعه اضافه میشوند که بسیاری از آنها به شکل حضوری به شعبه ما مراجعه می کنند، تاکید کرد: شناسایی مددجویان از طریق ثبت نام، تبلیغات رسانهها یا معرفی خیران انجام میشود، یک تحقیق اولیه برای احراز نیازمندی آنها انجام شده و در ادامه پرونده برای مهرجویان تشکیل می دهیم؛ هر ساله هم به تعداد مددجویان خیریه ما اضافه میشود و هم پرونده هایی نیز به دلیل شاغل شدن مهرجویان، ازدواج یا فوت افراد تحت پوشش بایگانی و افرادی از پوشش موسسه خارج می شوند.
توزیع گوشت ۳۰۰ راس گوسفند اهدایی خیران به مناسبت اعیاد قربان
خانم نریمانی بانوی مهربانی که هماهنگی نشست صمیمی شب یلدایی ما را برعهده داشت، اکنون رشته سخن را در دست گرفته و در ارتباط با توزیع سبدهای غذایی در مناسبت های مختلف توضیحاتی ارائه و میگوید: ارزاق ما به مناسبتهای مختلف مذهبی آیینی مانند اعیاد مختلف، شب یلدا، نوروز و غیره میان مددجویان توزیع میشود و در روزهای عید قربان تا غدیر هم حتما توزیع گوشت میان نیازمندان داریم به نوعی که سال گذشته، کوشت ۳۰۰ راس گوسفند اهدایی خیران را میان نیازمندان اصفهان توزیع کردیم.
وی با بیان اینکه به شکل تقریبی هر دو ماه یکبار توزیع گوشت میان نیازمندان مطابق نیت و نذر خیر انجام میشود، اضافه میکند: ما در زمان تحقیق نیازهای خیران را برانداز میکنیم و عموما جامعه هدف ما مشخص است، در این راستا اولویت یک تا پنج برای مهرجویان موسسه تعریف شده است و با سنجش شرایط، آنها را طبقه بندی می کنیم.
نریمانی با اشاره به اینکه برخی مددجویان ما از اتباع غیرایرانی و یا حتی مذاهب دیگر هستند، تاکید میکند: ما خیریهای بین المللی هستیم و مرزها برای ما معنا ندارد، اینجا فقط انسانیت و کمک به هم نوع طرح است؛ شعبه خیریه آبشار عاطفه ها در منطقه زینبیه نوپا است اما کمکهای خیران در این منطقه که اتباع نیز حضور دارند بسیار زیاد است و برنامه های اجتماعی و آموزشی نیز در حرم زینبیه برگزار می شود.
خانم نریمانی به تعمیرات منازل بسته به نیاز مددجویان و نیت افراد خیر اشاره کرده و تاکید می کند: برخی موارد اجاره منزل برای مددجویان انجام می شود اما منزل در رهن فرد خیر باقی می ماند، ما حتی خیرانی داریم که شغل آزاد دارند و مطابق درخواست خودشان افرادی را برای اشتغال به آنها معرفی می کنیم.
وی با بیان اینکه برای مهرجویان اولویت یک و دو مبلغ نقدی نیز درشب یلدا اهدا شده است، تاکید می کند: برای تولد حضرت زهرا (س) ما علاوه بر اهدای جهیزیه به نوعروسان، برای مادران نیز هدایای خاصی در نظر گرفتهایم که مبلغ آن به حساب مادران واریز میشود؛ ما در زمینه اشتغالزایی نیز در حال انجام خدماتی هستیم به طور مثال به زودی یک کارگاه کوچک تولید دستمال کاغذی از صفر تا ۱۰ خواهیم داشت و در حال حاضر در پی یک سوله بهداشتی و مناسب برای این کار هستیم.
از اهدای یک جعبه شیرخشک در ماه توسط خیران تا کوتاه کردن رایگان موی معلولان
وی با بیان اینکه طرحی به نام «حامی یاب» در موسسه وجود دارد، توضیح می دهد: در این طرح، برخی افراد خیر پرونده یکی از مهرجویان را تقبل میکند و ماهانه مبلغی به حساب خود شخص واریز میشود؛ اینجا کار خیر عدد و رقم و زیاد و کم نمی شناسد و محدود به افراد ثروتمند نیز نیست یکی از خیران ما که خود مستاجر است نیز ماهانه ۲۰۰ هزار تومان به حساب ما واریز می کند چرا که اثرات کار خیر را در زندگی خود دیده است.
اهدای پنج و نیم تن سیب به موسسه در شب یلدا
به تدریج که از مباحث محوری و مصاحبه اصلی رد می شویم صحبتهای ما به مسیر دیگری سوق می کند، دلم نمیآید جمع گرم و صمیمی آنها را ترک کنم؛ جایی که هرکدام از بانوان جمع دهها خاطره از کمک های خیران دارند و در کنارش از برکات روزهایی می گویند که از صبح تا شب با دویدن در پی برآورده کردن خواسته های مهرجویان گذشته است، از تامین هزینه های مولودی خوانی و جشن میلاد حضرت زهرا (س) توسط کارمندان خیریه میگویند و شگفتانه های خیران مانند اهدای پنج و نیم تن سیب به موسسه در شب یلدای امسال!
از فراهم کردن شغل مونتاژ اسب بازی برای مهرجویان سخن به میان می آورند و از خیرانی یاد می کنند که به بچه های تحت پوشش خیریه آموزش درسی، زبان یا هنر می دهند و یا حتی برای یک روز بچه ها را به شهربازی و تفریح می برند؛ سفر به کربلا و مشهد، برعهده گرفتن هزینه حمل و نقل و مواردی شبیه این نیز جزو نیتهای خاص خیران است
و از خیری می گویند که به خانه مهرجویان می رود و موهای دو فرد معلول را ماهانه کوتاه می کند، به عقیده آنها کار خیر به هر اندازه باشد زیباست چراکه برخی خیران که حتی با ماهی یک جعبه شیرخشک یا پوشک در این کار خیر شریک می شوند؛ خانم نریمانی می گوید که ما همه نوع خیری داریم از دکتر و مهندس گرفته تا فردی که در بخش بازیافت کار می کند و هر ماه خود را ملزم به به پرداخت مبلغی می داند و برخی مسئولان نیز بی نصیب از این کار خیر نیستند اما به شکل گمنام!
از فراهم کردن شغل مونتاژ اسب بازی برای مهرجویان سخن به میان میآورند و از خیرانی یاد میکنند که به بچه های تحت پوشش خیریه آموزش درسی، زبان یا هنر میدهند و یا حتی برای یک روز بچه ها را به شهربازی و تفریح میبرند؛ سفر به کربلا و مشهد، برعهده گرفتن هزینه حمل و نقل و مواردی شبیه این نیز جزو نیتهای خاص خیران است.
خودرویی که ۲ بار به سرقت رفت اما نزد صاحبش بازگشت
هفت بانوی موسسه از باورشان می گویند به شفا که به واقع تحقق یافته است و بیماریای که با از پا ننشستن برای کمک به مهرجویان از پا درآمده است، از خودرویی که گرچه بیجان است اما از دیدگاه فلسفی ذره ذره آن در پیشگاه الهی زنده است تا شهادت دهد به چرخش چرخهایش برای رساندن اقلام مورد نیاز مهرجویان، برای رساندن آنها به جشن و گلستان شهدا، خودرویی که دو بار تاکنون به سرقت رفته است اما در کمتر از ۲۴ ساعت به نزد مالکش که یکی از پرسنل خیریه است بازگشته تا گواهی باشد بر اینکه کار خیر هرگز گم نمی شود.
همه پرسنل مجموعه تحصیل کرده دانشگاهی هستند، البته افرادی بودهاند که به دلیل حقوق کم از خیریه رفتهاند اما یکی دو ماهی نگذشته برگشتهاند تا محروم نشوند از برکت مادی و معنوی حقوقی که شاید اندک باشد اما برکت آن هر ماه تا سر ماه بعد دوام دارد، موضوعی که باید در جمعشان باشی تا در زلال اشکها و صلابت سخنان پر ایمانشان باور کنی.
تصویر بزرگ از حرم امام رضا (ع)بر دیوار روبروی میزی که دور آن نشسته ایم خودنمایی می کند و تصویر کنونی نگاههای خیسشان، یادآور روزهایی است که این گنبد طلایی در لحظههای سخت زندگی به نگاهشان نور روشنایی و امید میدهد.
تا در رهش، افتادگیم راهنما شد!
اکنون که به پایان دیدارمان نزدیک می شویم چقدر فاصله آدمها در ذهن من کم شده است و چقدر توصیف حس آنها و دلسبتگی آنها به مجموعه و کار خیر روزمره شان سخت است برای من! نمی دانم چرا اما تفال زدن به حافظ را به روزی دیگر واگذار می کنم.
به نظرم عجیب است این همه تلاش برای رسیدن به مقصود جان، گویی اکنون مفهوم باور داشتن به رقم زدن جهانی نو به خوبی درک می کنم، دنیایی که همه شاعران عارف و فیلسوف مسلک دنیا همچون حافظ نیز به دنبال آن بودند و اینجاست که به جای اشعار حافظ عزیز؛ در ذهنم این بیتها تکرار می شود که به تازگی با شنیدنش از زبان «استاد کاکاوند» در برنامه «اکنون» دلداده آنها شدهام، انگار مفهوم بیت ها تازه در گوشه گوشه ذهنم جان میگیرند:
«تا در رهش، افتادگیم راهنما شد هر خار که در پای خلیده است، عصا شد » «من از قدم سعی به مقصود رسیدم هر آبله ای، پای مرا قبله نما شد»
«سر پیش فکندن ز گنه داد نجاتم صد طاعت ناکرده به یک سجده، ادا شد » «عاشق به فنا سیر ز معشوق نگردد ماهی طلب آب کند، گرچه غذا شد»
فرزانه سبزواری، سمانه نریمانی، وجیهه احمدی، فاطمه رسولی، زهرا آذری، آرزو میرمعصومی و مریم جمالپور بانوان مهربانی هستند که عکسی به یادگاری با آنها می گیرم.
۴۶
منبع خبر : خبر آنلاین