به گزارش پایگاه خبری سرمایه گستران و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حج، هر چند حال و هوای زایران کشورمان در شهر پیامبر ؛ قابل وصف نیست اما صحبت های زایران از اولین حضورشان در مسجدالنبی و جنت البقیع بسیار شنیدنی است. به هرکجای مسجد النبی که بروی ؛ حضور زایران ایرانی چشمگیر است . برخی در حلقه های قرآنی نشسته و قرـن تلاوت می کنند ؛ برخی در حال نماز ؛ دعا و مناجات و عده ای هم زیبایی ها و مناظر چشم نواز مسجدالنبی را در صفحه دوربین تلفن های هوشمند خود ثبت و ضبط می کنند. درسالهای گذشته که هنوز تلفن های هوشمند چندان رایج نشده بود ؛ امکان تصویربرداری از داخل شبستان های مسجدالنبی ؛ روضه منوره و مقابل مرقد حضرت رسول اکرم (ص)به آسانی امکانپذیر نبود و هرلحظه امکان داشت که ماموران کشور میزبان حرمین شریفین ؛ دوربین افراد را ضبط کنند اما امروز کمتر زایری را می توان یافت که تلفن همراه او هوشمند نباشد ؛ لذا عکسبرداری و تصویربرداری با گوشی های هوشمند و دوربین های کوچک ؛ از داخل حرم نبوی ؛ شبستان ها ؛ روضه منوره ؛ منبر و محراب و ستون های معروف در کنار روضه منوره به آسانی امکانپذیر است. برخی از زایران نیز با استفاده از پیام رسان های تلفن همراه ؛ تصاویر و عکس های جذابی به صورت زنده برای دوستان و بستگان خویش که فرسنگها با آنها فاصله دارند ؛ ارسال می کنند. ‘ احمد بدیع قازانی ‘ اعزامی از تبریز می گوید ؛در مدینه که هستی احساس می کنی در خانه خودت هستی . اینجا با پیامبر ارتباط قلبی بیشتری پیدا می کنی . ‘محمود نوروزی ‘ از دیگر زایران ایرانی می گوید ؛ در مسجدالنبی ؛ نفس هایت با نفس اهل بیت و اشرف مخلوقات عالم یعنی محمد مصطفی (ص) گره می خورد . خدا کند که قدر این حضور را بدانیم و همیشه و همه جا خود را در محضر خداوند و پیامبر و ائمه معصومین بدانیم . او گفت که مدینه تحول معنوی در انسان ایجاد می کند و ان شاالله باید قدر این تحول را بدانیم و توشه معنوی خود کنیم. غفاری جانباز ۵۰ درصد اعزامی از رفسنجان که برای راه رفتن از عصای دستی مدد می گیرد ؛ می گوید ؛ حیف مدت اقامت ما در مدینه فقط شش روز است . کاش می شد مدت طولانی تری میهمان پیامبر بودیم. آقای عبدلی زایر مسنی از شهرستان رفسنجان نیز سفر به مدینه النبی را بسیار جذاب و وصف ناپذیر توصیف کرد و گفت واقعا نمی دانم با چه زبانی این حس و حال را توصیف کنم . انسان تا به مدینه نیاید لذت و شیرینی همجواری با مرقد پیامبر و ائمه معصوم در بقیع را نمی چشد. خدا نصیب همه علاقه مندان کند. از باب بقیع در مسجدالنبی (ص) که رو به قبرستان بقیع باز می شود ؛ فاصله ای کمتر از صدمتر میان قبر مطهر حضرت رسول (ص)و قبور ائمه بقیع است . برخی این فاصله را بین الحرمین نامگذاری کرده اند . حال و هوای زایران در بقیع نیز از یک سو شنیدنی و از سوی دیگر غمبار است . هنوز آفتاب به طور کامل طلوع نکرده بود که برای هم کلام شدن با چند زایر ایرانی روانه جنت البقیع شدم . به محض ورودم به این وادی رحمت که براساس برخی اسناد تاریخی ؛ بیش از ۱۰ هزار از اصحاب و یاران پیامبر و شخصیت های برجسته تاریخ اسلام در آن به خاکش سپرده شده اند ؛ یکی از صحنه های چشم نواز ؛ حضور زایران با پای برهنه در قبرستان بقیع بود . آنها بقیع را همانند حرم پیامبر دارای حرمت می دانند و معتقدند که به رسم ادب باید با پای برهنه وارد شد . کتاب های آبی رنگی با عنوان ‘ادعیه و آداب حرمین شریفین ‘ که از سوی مرکز تحقیقات حج و از سوی موسسه مشعر منتشر شده در دست برخی زایران ایرانی مشاهده می کنی که آرام آرام درحالیکه اشک می ریزند ؛ زیرلب سلام به ائمه مدفون در بقیع را زمزمه می کنند. در قبرستان بقیع برخی قبور به برخی از بزرگان و شخصیت های برجسته تاریخ اسلام منتسب است . جاییکه بیشتر از همه جا زایرین توقف می نمایند ؛ ابتدا مقابل قبور چهار امام معصوم ؛ عباس عموی پیامبر و فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی (ع) است . کمی آن طرف تر که شلوغ از جاهای دیگر است اما کسی اجازه توقف طولانی ندارد ؛ مزار عمه های پیامبر و مادر حضرت ابوالفضل العباس است. زایران بسیاری در کنار مزار حضرت ام البنین (ع) ؛ در مظلومیت شهدای کربلا و بویژه علمداری کربلا حضرت عباس ؛ با بغض های فروخته ؛ از درون می سوزند و قطرات اشکی نیز از چشمانش جاری می شود. از زایری سئوال کردم ؛ ‘ یک جمله درباره بقیع بگو .’بی اختیار اشکش سرازیر شد و گفت : خورشید درحالی هر روز در بقیع طلوع می کند که خورشید عالم خلقت یعنی امام زمان (عج) در پس ابرهاست و انشاالله روزی با ظهور آن حضرت ؛ عالم پر از عدل و داد شود. همین پرسش را از ‘ اسماعیلی ‘ پیرمرد سالخورده استان کرمان شهرستان رفسنجان پرسیدم ؛ همه جواب او در بغض ترکیده ا ش خلاصه شد ….. می خواهد سخنی درباره بقیع بگوید که …. هق هق گریه امانش نمی دهد . گویی اشکهای او چون سیل مرا نیز با خود به سال هایی می برد که در اشتیاق دیدار حرم مقدس نبوی می سوختم و می ساختم . حال زایران ایرانی در بقیع متفاوت تر از زایران دیگر است ؛ اینجا گویی همه دنبال گمشده ای هستند . دنبال نشانی ازمزاری مخفی که پیکر نحیفی را در دل شب در آغوش خود گرفت . همه آرام آرام زیر لب نامی را زمزمه می کنند . فاطمه … فاطمه …. فاطمه. از قبرستان بقیع که بیرون بیایی در ضلع شمالی جایی دورتر از چشم زایران ؛ چند زائر زن ایرانی آهسته آهسته زیارت حضرت زهرا می خوانند . با گریه هایی بی صدا. زایران زن به مردان غبطه می خورند و می گویند ؛ لااقل شما قدم هایتان در درون قبرستان بقیع متبرک می شود اما حسرتی جانکاه تا آخر عمر باماست که محروم از حضور در جنت البقیع هستیم. سخن آخر … حال و هوای مدینه با ورود کاروان های ایرانی به این شهر مقدس کاملا تغییر کرده است .