با توجه به اهمیت موضوع برای فعالان بازار برآن شدیم که در ادامه به تشریح هر سه نظریه بپردازیم.
نظریه اول: بازار سهام حبابی است
کارشناسانی که معتقدند بازار حبابی است بیان می کنند که در حال حاضر قیمتهای سهام در بازار بسیار سریع رشد کرده و به همین دلیل بازار را کاذب می دانند که حتما فرومیریزد.
به اعتقاد این گروه ، شاخص کل حتی از رشد نقدینگی هم بیشترشده و نسبت قیمت به سود (P/ E) متوسط بورس به عدد ۱۷ رسیده که به ارقام بورس نیویورک نزدیک شده زاست ، این در حالی است که تورم آنها نزدیک صفر است و تورم ما بسیار بالا.
به گفته نظریه پردازان این گروه، عمده سهام حباب قیمتی دارند و حتی در صنایعی که بهسادگی قابل راهاندازی است، ارزش بازار از هزینههای جایگزین بسیار فراتر رفته است. بازار از بیتجربهها پر شده؛ بازار همه سفتهبازی و دستکاری است. قیمتها نهتنها فاندامنتالهای (fundamentals) بازار را جواب نمیدهند، بلکه تکنیکالیستهای بازارهم نمی توانند بازار را پیش بینی کنند.چرا که شکاف قیمتهای بازار با ارزش واقعی شرکتها را نمیتوان در بلندمدت حفظ کرد و در شرایط کرونایی هم دیدگاه فعالان بازار نسبت به تولید شرکتها به سرعت منفی میشود، پس شک نکنید که حباب بازار میترکد و بدتر از سال ۹۲ خواهد شد. تاثیر کرونا بر اقتصاد بیمار ایران مهلک خواهد بود. اقتصاد متوقف شده و نرخ رشد کاهش یافته و اقتصاد پساکرونا هرگز به مسیر پیشین برنمیگردد. فاصله مسیر قدیمی و جدید درحال گسترش است. بحران کرونا خسارت ساختاری پایداری را به تقاضا در اقتصاد ایران وارد میکند و به جریانهای ورودی سرمایه، بهرهوری و نیروی کار آسیبهای جدی وارد میکند.
عرضههای دولت نیز برای تامین درآمد در راه است: دولت قرار است ۹۰ هزار میلیارد تومان سهام در بازار بفروشد و تامیناجتماعی نیز نیاز مشابه دارد. این عرضهها بازار را خفه خواهد کرد. سرمایهگذارانی که دستهجمعی و در اصطلاح تئوری به شکل تودهوار (herd) وارد بازار شدهاند، وقتی هراس کنند، به شکل دستهجمعی نیز بازار را ترک خواهند کرد و بازار فروخواهد ریخت؛ هر چند نمیدانیم که ریزش در چه وقتی اتفاق میافتد. تنها در صورتی بازار نخواهد ریخت که ابرتورم داشته باشیم و وقوع ابرتورم هم چندان متصور نیست.
نظریه دوم: بازار سهام به شدت زیر قیمت است
به گفته نظریه پردازان این گروه، قیمتهای سهام عموما زیرقیمت هستند و ریزشی در کار نیست. با تحلیل بنیادین (fundamental) میشود گفت که ارزش واقعی بازار بسیار بالاتر است، یعنی اگر ریسک جریانهای نقدی شرکتهای ایرانی را در نرخ تنزیل محاسبه کنیم ، به این نتیجه می رسیم که قیمتهای جاری کمتر از قیمت های واقعی سهام است .
کارشناسانی که معتقدند قیمت ها هنوز می تواند رشد داشته باشند ، اظهار می کنند که اگر بگوییم تفاوت در تورم بین آمریکا و ایران ایجاب میکند که P/ E در ایران پایین باشد، از دیدگاه نظری بحثی غلط است. نرخ تورم و نرخ بهره بالاتر نباید P/ E را تغییر دهد.
به اعتقاد این کارشناسان ،اقتصاد پس از پایان دوره بیماری ویروس کرونا، به دلیل وجود تقاضا در بازار ، بسرعت رشد می کند و بخش عمده افت در تقاضا و تولید جبران میشود. اقتصاد سیاسی ایران اجازه نخواهد داد دولت با عرضه گسترده سهام باعث ریزش قیمتها در بازار و خروج سرمایهگذاران از این بازار شود. حتی دولت اگر ناچار باشد بین حفظ بازار سهام در ایران و تامین درآمد از فروش سهام یکی را انتخاب کند، اولی را انتخاب میکند.
به نظر معتقدان به این گروه تنها چیزی که می تواند به بازار لطمه وارد کند، هیجان های بازار و روحیه منفی سرمایه گذاران است که این نیز بعید به نظر می رسد . در همین ارتباط کینز، معتقداست خوی وجودی (animal sprit) سرمایهگذار ایرانی در شرایط رکودی ایران بیانگر آن است که تصمیمات خود را با خوشبینی نسبت به آینده بازار سرمایه میگیرد.
نظریه سوم: دیدگاه میانه
اما نظریه پردازان این گروه معتقدند که واقعیت بازار سرمایه جایی بین دو نظریه اول و دوم است. در کل بازار هر چند حباب جدی ندارد اما ممکن است بخش کمی از سهام بازار بیشارزشیابی شده باشد.
به اعتقاد این گروه ،ریسک ابرتورم را هم نداریم؛ P/ E بعضی تولیدیها در ایران هنوز برابر رقم ۵ است؛ البته در مقابل شرکت کوچک خدماتی را هم داریم که قیمت ۱۷۰۰ میلیارد تومانی آن ممکن است به یکسوم آن قیمت نیارزد. سال گذشته بورس با ارز نیمایی ۱۰ هزار تومان و امروز با میانگین ۱۳ هزار و ۵۰۰ تومان کار میکند، پس بخشی از افزایش قیمتها کاملا منطقی است.
نظریه پردازان این گروه معتقدند که صرفا نباید به P/ E توجه کرد. سالها سود خوب باعث شده P/ E دیگر ملاک نباشد. هرچند ممکن است با محاسبه P/ E و ارزشگذاری تکمرحلهای با متغیرهای G و R به گزاره بیشارزشیابیشدن (overvalued) قیمت سهام در بازار سرمایه ایران برسیم، اما مدلهای دیگر ارزشیابی لزوما این نتیجهگیری را تایید نمیکنند.
شوک بازار در ایران بنیادی نیست شرکتهایی داشتهایم که هزار درصد در سال رشد کردهاند، اما آن شرکتها هم دورهای طولانی از اصلاح قیمت را داشتهاند. نگاه کنیم به وضعیت بانکها که چگونه بهرغم مشکلات اساسی که دارند، قیمت سهام آنها بهتدریج درحال اصلاحشدن است. بازار در ایران یکطرفه است و دیر به تعادل میرسد.
در مورد اثر کرونا بر اقتصاد ایران هم نبایدبزرگ نمایی شود. اقتصاد ایران ایزوله است و از بحران جهانی آسیب زیادی نخواهد دید. ایران به دلایل دیگری از اقتصاد جهان حذف شده و خاصیتهای خاص خود را دارد.ظرفیتهای معطل ماندهای در اقتصاد ایران داریم که در زمان کرونا حتی به کمک اقتصاد میتواند بیاید و کالاها و محصولات مورد نیاز این دوران را تولید کند.
نظر دبیر کل اسبق بورس در خصوص این سه نظریه
عبده تبریزی،دبیر کل اسبق بورس، معتقد است نظریه سوم با واقعیت سازگارتر است.یعنی بر این اساس، بازار سهام در کلیت خود حباب جدی ندارد؛ اما حتما در برخی سهمها قیمتها بسیار فراتر از ارزش ذاتی پیش رفتهاند. در مجموع نه اصلاح تند قیمتها میتواند چندان منطقی باشد و نه رشدهای بیوقفه و پرشتاب از پشتوانه علمی برخوردار است.
سهامداران مراقب باشند
با توجه به شرایط فعلی بورس و رشد هیجانی و شارپی شاخص در روزهای گذشته ، به نظر می رسد اگر نظریه سوم یعنی تعدیل یافته دو نظریه پیشین را هم بپذیریم،به فعالان بازار توصیه می شود تا در هنگام خرید و فروش سهام با دقت بیشتر و تحلیل بنیادی و تکنیکی سهام معامله نمایند تا بتوانند سودهای خود را در شرایط این روزهای بازار که ویروس کرونا نیز اقتصاد کشور را هدف قرار داده، حفظ و افزایش دهند.