باز هم «بزرگنمایی تحریم» و ارسال پالس مذاکره!
حجتالاسلام روحانی، رئیسجمهور، در جلسه اخیر هیئت دولت با اشاره به نتیجه اعلامشده انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا گفت:«این آقایی که آمده از ابتدای تبلیغات انتخابات گفته میخواهیم به برجام برگردیم. خب ما که در داخل برجام بودیم و ۱+۴ هم داخل برجام بوده، حالا در تعهدات سستی کردهاند و ما هم متقابلاً تعهدات را کاهش دادهایم، ولی بالاخره همه در داخل برجام بودهایم. این برعهده آنهاست. اگر به وظیفه خود عمل کردند میتوانند راه جدیدی عمل کنند»
وی با بیان اینکه ما هرکجا ببینیم که شرایط برای لغو تحریم آماده است از این فرصت استفاده خواهیم کرد، گفت: «هدف ما این است تحریم ظالمانه لغو شود و به راحتی در تعامل در جهان باشیم و هدف این است فشار تحریم را از شانه مردم برداریم. هر کجا فرصت فراهم باشد اقدامات و وظایف خودمان را انجام میدهیم. کسی حق ندارد فرصتسوزی کند. باید از فرصتها بر مبنای منافع ملی و وحدت ملی استفاده کنیم.»
درباره این سخنان رئیس جمهور و پالسهای مذاکره نهفته در آن ، نکاتی قابل تذکر و مطالبه گری میباشد که در پی می آید:
«مذاکره» گزینه ای حیات بخش برای آمریکای رو به افول ؛ نه برای ایران در حال اقتدار
با عرض تاسف باید بگوییم که گروهها و افرادی در ایران و از جمله کسانی از دولتمردان در دولت «تدبیر و امید»، تصور میکنند که جمهوری اسلامی برای حل مشکلات کشور، خصوصاً در حوزه تحریمها و نابسامانیهای اقتصادی، نیازمند به «مذاکره، تعامل» و عادیسازی رابطه با امریکا میباشد!. اما واقعیت ماجرا دقیقاً برعکس این مطلب است. قراین و شواهد بسیار حاکی از اینست که این دولت ایالات متحده رو به افول و گرفتار بحرانهای متعدد است که برای حل مشکلات اساسیاش در منطقه، نیازمند به مذاکره و تعامل با ایران دارد. از این رو به نظر میرسد که بزرگترین خطای محاسباتی دولتمردان و برخی جریانها، گروهها و شخصیتهای سیاسی آن است که خیال میکنند با آویختن به طناب پوسیده مذاکره ، میتوان از فشار تحریمها کاست، و تثبیت بازار ارز و سکه و خودررو را به ارمغان آورد!.
چندی پیش رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب اسلامی، توطئه دشمن بر ایجاد «خط تحریف» و وارونه نمایی حقایق و اخلال در دستگاه محاسباتی مسئولان و به تبع آن در بخشی از مردم را، گوشزد نمودند؛ لکن شواهد نشان میدهد که این خطر و هشدار داده شده، خیلی جدی گرفته نشده است.
این خطای محاسباتی در شرایطی در حال رخ دادن است که ایران با توجه به مجموعه تحولات در منطقه راهبردی غرب آسیا، در آستانه رسیدن به پیروزیهای استراتژیک و بزرگ قرار دارد. امریکاییها به شدت نگران شکستهای استراتژیک و بزرگتر از قبل در منطقه هستند. هدف راهبردی نقشه امریکاییها از تعامل با ایران، آن است که از یک طرف جلوی پیروزیهای استراتژیک جمهوری اسلامی را بگیرند و از طرف دیگر مانع شکستهای بزرگ خود شوند. صحنه عراق، صحنه سوریه، صحنه لبنان، وضعیت مبارزه در سرزمینهای اشغالی، روند تحولات در حوزه بیداری اسلامی، خصوصاً در شبه جزیره عربستان و در کشورهایی چون بحرین و یمن، همگی به نفع موقعیت منطقهای جمهوری اسلامی ارزیابی میشود.
تحریف واقعیات و روایت واژگونه از واقعیات، از ویژگیهای «جریان تحریف»
«جریان تحریف» این روزها با دلخوش ساختن و امیدوار کردن مردم به انتخاب شدن «جو بایدن»، و با کتمان و لاپوشانی واقعیات ، به روی مبارک (بخوانید نامبارک) خویش نمیآورند که خسارت محضی به نام «برجام»، نتیجه گویای اعتماد به دشمن و پیامد دیدگاه جریان لیبرال غربگرا در خوش بینی به غرب و اتخاذ سیاست تنش زدایی و پیگیری خط سازش و تسلیم بوده است.
به نظر میرسد که «بزرگنمایی تحریم» و ضریب دادن به آن از سوی برخی روزنامه ها و طیف لیبرالهای غربزده، دو دلیل عمده داشته باشد: ۱_ از سویی معضلات و نابسامانیهای اقتصادی و تنگی معیشت اقشار مستضعف و فاصله های طبقاتی و گرانی ها و … را گردن تفکر انقلابی و گفتمان مقاومت و پافشاری بر استکبار ستیزی بیندازند، و بدین ترتیب خدشه در کارآمدی «نظریه مقاومت» انداخته باشند و آن را راهبردی پرهزینه و کم فایده جلوه دهند. ۲_ و از سوی دیگر کم کاری و بی عرضگی و سوءمدیریتهای مدیران دولتی را بپوشاند. این در حالی است که «بزرگنمایی تحریم» و ضریب دادن به آن پیامدهایی نظیر پالس اثرگذاری تحریم به دشمن میدهد و سبب گستاختر شدن غربیها در پیگیری جریان «تحریم و تهدید» را در پی خواهد داشت.
پالس مجدد «مذاکره و انفعال» ، با توجیه «حفظ منافع ملی»؟!
دل خوش بودن به «جو بایدن» و حزب دموکرات آمریکا ، و اظهار امیدواری به حل مشکلات و برداشته شدن تحریمها و … این روزها به نقل محافل روزنامه های مدعی اعتدال و اصلاح طلبی مبدل گشته ، و متأسفانه دولتمردان و جریان سیاسی حامی دولت نیز ضمن خوشخیالی به پیروزی دموکراتها این خیال خام را ذهن خود دارند که این حزب سیاسی آمریکایی میتواند ناجی و گشایشگر ایران بوده، و روی کار آمدن آنها فشار تحریم را منتفی خواهد کرد.از این رو پس از پیروزی «جو بایدن» در انتخابات آمریکا با بررسی مواضع برخی دولتمردان و «جریان تحریف» به راحتی میتوان دریافت که «پالس مذاکره» و تمایل برای آویختن به طناب پوسیده مذاکره ، و استمرار سیاست ذلیلانه «دیپلماسی التماسی» و عقب نشینی از حقوق ایران، با ذوقزدگی سیاسی به طرف غربی که هنوز در کاخ سفید مستقر نگردیده، بهطور آشکارا ارسال میکنند.
«محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران نیز در گفتوگو با شبکه خبری سیبیاس نیوز عنوان کرده بود که اظهارات اردوگاه «جو بایدن» امیدوارکنندهتر است، اما باید منتظر ماند و دید. وی در پی سفرش به ونزوئلا در گفتوگویی تصریح کرد: «مشخص است بین بایدن و ترامپ تفاوت است». اما متاسفانه اشاره ای به این مطلب نکرد که هر دو حزب در هدف استراتژیک «دشمنی و کینه توزی» علیه انقلاب اسلامی، هیچ تفاوت راهبردی با همدیگر ندارند و فقط در تاکتیکها و شیوه غارتگری اختلاف نظرهایی با همدیگر دارند.
علاوه بر روحانی و ظریف؛ «علی ربیعی» سخنگوی دولت نیز روز شنبه در یادداشتی تحت عنوان «ساکن ژانویه کاخ سفید» در واکنش به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نوشت: «به تفاوت بالقوه روسایجمهور آمریکا بیتوجه نیستیم» و «آمریکا میتواند به خطمشی عاقلانه برگردد.»
همچنین اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور و محمود واعظی رئیسدفتر رئیسجمهور نیز در واکنش به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موضع معنا داری داشتند که بهنظر میرسد که پاستورنشینان به نوعی با ارسال «پالس مذاکره» از نامزد پیروز انتخابات آمریکا میخواهند پای میز مذاکره بیاید، تا مجددا داستان غم انگیز «بده و نستان» و «بُرد بُرد» و «امتیاز دهی یک طرفه» و «حراج عزت ایران اسلامی» تکرار شود.
این در حالی است که رسانهها و روزنامههای زنجیرهای حامی دولت نیز طی روزهای گذشته با هیجان و ذوقزدگی تمام، تیتر صفحه نخست خود را به «جو بایدن» اختصاص داده و او را «بازگشت امید به ایران» و «راهگشای برون رفت از بنبست موجود» تعبیر کردند!.
اشرافیت نجومی بگیر مدعی اعتدال و اصلاحات که طی ۷ سال گذشته همه مسائل اقتصادی کشور را به «آمریکا و برجام »گرهزده، و با بی تدبیری ها و اهمال کاریها و بعضا با خیانتهای ندانسته خود، سفره مردم را هر روز کوچکتر از روز قبل کردهاند، و پازل دشمن در سیاست «ناراضی تراشی» را تکمیل نموده اند، این روزها بار دیگر به انتخابات آمریکا دخیل بسته ، دست توسل و حاجت به سوی حضرت «جو بایدن» درزا کرده!، و قطب نمایشان بیش از همیشه به سمت غرب نشانه گیری شده است، و آینده اقتصاد کشور را در پیروزی این یا آن نامزد ریاستجمهوری آمریکا جستوجو میکند. این جریان غربگرا و غربزده و ورشکسته و بی آبروی سیاسی که هیچ برنامهای برای برون رفت مشکلات کشور ندارند و اساسا اعتقادی به «حمایتگرایی از تولید» ندارند و در کارنامه آنهاتلاش برای زدودن موانع کسب و کار دیده نمیشود، در تلاشند با ایجاد دوقطبی مخرب دیگری و دادن آدرس غلط «مذاکره و سازش»، کشور را وارد دور باطل تازهای کنند و خسارات دیگری به ارمغان آورده، و با امضای برجام ۲ و برجام ۳ ، از حقوق موشکی و قدرت منطقه ای نیز عقب نشینی نمایند.
نکته قابل تأمل اینکه خوش خیالی تأسفبار دولتمردان و جریان سیاسی حامیدولت به نامزد پیروز حزب دموکراتهای آمریکا برای مذاکره و حل مشکلات کشور درحالی است که مواضع «جو بایدن» به خوبی نشان میدهد دولت محترم بار دیگر در برهوت تدبیر، بهدنبال سراب «مذاکره» و «تعامل مجدد با جهان خواران» است.
ادعای بازگشت بایدن به برجام، گشایش یا تشدید محدودیتها؟!
«جو بایدن» در ۱۳ سپتامبر سال جاری یادداشتی را در سیانان منتشر کرد که به موضوع ایران اختصاص داشت. او تیتر یادداشتش را اینگونه انتخاب کرد: «راه هوشمندانهتری برای سختگیری بر ایران وجود دارد.» جناب «جو بایدن» در این یادداشت بازگشت به برجام را آغازی برای تشدیدمحدودیتهای هستهای و برجامی عنوان کرده و فشار بیشتر بر ایران در حوزههای دیگر نظیر موشکی، منطقهای و حقوق بشری را در چشمانداز خود متصور است. به عبارتی، بایدن هدف از بازگشت به برجام را نه رفع تحریمها، بلکه اجماعسازی علیه ایران و اعمال فشار بیشتر بر تهران در حوزههای متنوع میداند.
از سوی دیگر کارشناسان معتقدند هیجان و ذوقزدگی برخی غربگرایان در داخل و بزک بایدن توسط این جریان و همچنین از سوی دیگر اتخاذ سیاستهای نادرست و ارسال پالس مذاکره نهتنها گرهای از کار کشور باز نمیکند، بلکه میدان و دست دموکراتها را برای اعمال فشارهای بیشتر باز میکند، و آنها را نسبت به تشدید تحریمها تشویق مینماید، چرا که میبینند که تحریمها موثر و کارساز بوده است.
آیا ۷ سال گره زدن معیشت مردم به راهبرد غلط «مذاکره و سازش» کافی نیست؟!
پرسشی که در اینجا خودنمایی میکند آنست که دولتمردان آنهم پس از ۷ سال آزمون و خطا، آیا هنوز به درک این واقعیت نرسیده اند که تحریمها شاید حدود ۲۰ درصد موثر بوده، و بیشتر مشکلات به ضعف مدیریت و ناکارآمدی مدیران لیبرال غربگرا و فرصت طلبان نفوذی برمیگردد؟ آیا دولتمردان دولت موسوم به «تدبیر و امید» به این درجه از فهم و تشخیص نرسیده اند که مهار تورم و حل بسیاری از مشکلات امروز کشور به «مذاکره و تحریم» هیچ ربطی ندارد و با اندکی تدبیر قابل حل است؟!.
واقعیت آنست که «تحریم» نه تنها خطرناک و ترس آور نیست، بلکه میتواند به دیده «فرصت» انگاشته شده، و مجالی برای جوشش استعدادها و خلاقیتها و ابتکارات جوان ایرانی تلقی شود. از طرف دیگر بسیاری از مسائل کنونی اقتصاد به هیچ عنوان ارتباط مستقیمی با تحریم ندارد و بخش عمده مشکلات کشور را باید در عدم مسئولیتپذیری و کمکاری دولت در مسائل کلان اقتصاد کشور مورد ارزیابی قرار داد.
در سطوح مختلف همانند خودرو، بورس، افزایش قیمت کالاها و… باید دولت وارد عرصه شود، سیاستهای غلط اقتصادی که ریزشی غیرطبیعی را در بازار بورس ایران به همراه داشت، تأثیری عمیق بر کاهش اعتماد شهروندان بر جای گذاشته است.
همچنین یکی از مهمترین مشکلات اقتصادی مردم در شرایط کنونی مربوط به حوزه مسکن است که شواهد نشان میدهد ارتباط چندانی هم به تحریمها ندارد. چه اینکه کشور ما از لحاظ تعداد و کیفیت مهندسان، جزو کشورهایی است که سرمایه انسانی خوبی دارند و از طرف دیگر، مواد اولیه ساختمانی نیز عمدتاً در داخل تولید میشود. بنابراین پرداختن به «مسکن» بعنوان لکوموتیو و پیشران اقتصاد کشور میتواند تحولات مثبت و چشمگیری در رونق اقتصادی کشور به همراه داشته باشد.
آمارهای منتشر شده از سوی تولیدکنندگان مواد اولیه ساختمانی در این زمینه به خوبی نشان میدهد که برخی صنایع داخلی توانستهاند فارغ از تحریمها هم تولید خود را افزایش دهند و هم صادرات داشته باشند؛ به همین دلیل میتوان گفت مشکل مسکن را بدون در نظر گرفتن مشکلات ناشی از تحریم میتوان رفع نمود؛ این موارد نشان میدهد که علت مشکلات مسکن را نه در تحریم که باید در رفتار خود دولت طی هفت سال گذشته جستوجو کرد، که مسکن مهر را مزخرف خواندند و تکمیل آن را مورد بی مهری خویش قرار دادند.
بن بست نشان دادن «تحریم» ، بمنظور تئوریزه کردن خط «سازش و مذاکره»
باید دانست که آمریکا برای «ایجاد ترس از تحریمها» نیاز به «القای مصنوعی ترس از تحریم» دارد و برای این منظور باید واقعیتها را تحریف کرده و وارونه جلوه دهد. آمریکا باید با کمک پادوها و نیروهای نفوذی خود در ایران، خودباوری و شعار «ما میتوانیم» و دستاوردهای انقلاب اسلامی را مخدوش و منکوب سازد و آن را به فراموشی سپارد، باید قدرت آمریکا را بزرگنمایی و برجسته سازی نماید، باید خودباوری و اتکا به توانمندیها و ظرفیتهای عظیم داخلی را مورد بی اعتنایی و هجمه قرار دهد، باید خودتحقیری را ترویج نموده ، حداکثر توان جوان ایرانی را در پخت قرمه سبزی و آبگوشت بزباش معرفی نماید، تا بدین ترتیب «تحریم» را تبدیل به مانعی غیر قابل عبور و بن بستی بدون چاره معرفی و تلقین نماید، تا از این رهگذر راهکار ذلیلانه و حقیرانه «سازش، تسلیم، دیپلماسی لبخند، اعتماد به غرب، مذاکره، انفعال، عقب نشینی، امتیاز دهی، دیپلماسی التماسی، سیاست تنش زدایی، تعامل و … را تئوریزه نموده و موجه جلوه دهد.
چرا که به قول حکیمانه حضرت آقا: « به موازات تحریم دشمن، یک جریان تحریف هم وجود دارد؛ تحریف حقایق، واژگونه نشان دادن واقعیات؛ چه واقعیات کشور ما، چه واقعیات مرتبط با کشور ما؛ اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد، زیرا که عرصه، عرصه جنگ ارادهها است».
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ۱۳ آبان سال جاری در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سالروز ولادت پیامبر اعظم(صلوات علیه) و امام صادق(علیه السلام) به این نکته مهم اشاره کرده و فرمودند: «خیلی از مشکلات کنونیِ ما ربطی هم به تحریم و مانند این چیزها ندارد؛ مربوط به خود ما است، مربوط به ناهماهنگیها است. این گرانیهای اخیر واقعاً توجیه ندارد؛ بسیاری از این گرانیهای اخیر واقعاً توجیه ندارد؛ باید علاج بشود و قابل علاج است؛ بایستی مسئولین با هماهنگی علاج کنند. گرانیهای بیدلیلی است، هیچ استدلالی پشت این گرانیها وجود ندارد؛ و جنس هم هست؛ هم وزارت صمت، هم مسئولین تعزیرات، هم بسیج، هم بعضی از دستگاههای دیگری که مرتبط با قضیّه هستند، [مثل] گمرک و دیگران، با همدیگر همکاری کنند و این مشکل را از جلوی پای مردم بردارند؛ همه اینها قابل کنترل است؛ بنابراین با مدیریّت هماهنگ دستگاهها این مشکلات قابل برطرف شدن است.»
تالیف و تنظیم : رسول رضایی _ طلبه و پژوهشگر حوزه علمیه اصفهان