حکیمی که عمر خود را به جاودانگی ایران بخشید
به گزارش پایگاه خبری سرمایه گستران ،فرهنگ و تمدن یک ملت، برای پایداری به عوامل مختلفی نیاز دارد که ادبیات یکی از مهمترین آنهاست. چه بسیار کشورها و حکومت هایی که در گزند حوادث نتوانسته اند بار همت به دوش گیرند و در مقابله با بلایا به تاریخ پیوسته اند.
در ایران با شنیدن کلمه حماسه اولین چیزی که در ذهن متصور می شود، شاهنامه است فردوسی، کتابی متعلق به حکیمی که عمر خود را به جاودانگی ایران بخشید.
حکیم ابوالقاسم فردوسی با سرایش ابیات حماسی خود قلب ایران را به تپش در آورد و ضربان میهن پرستی را تا ابد در رگ های این سرزمین جاری ساخت. نوشته های وی آنچنان قدرتمند است که امروز به عنوان متون آموزشی در دانشگاه ها و آن نیز نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان آموزش داده می شود.
با آنکه از وی چندین هزار بیت شعر باقی مانده است، اما از شیوه زندگی و مسیر کمال وی اطلاعات زیادی در دست نیست، هرچند به سادگی تعصب ملی و میهن پرستی را می توان از سروده های او حس کرد.
حس میهن پرستی، تسلط به زبان و ادب فارسی به همراه قدرت تصویرسازی و صحنه پردازی، شاهکاری بی نظیر از وی به ارمغان آورده است که ارزش آن با آموزه های اخلاقی آمیخته است، وی در تمامی شاهنامه علاوه بر انگیختن حس غرور ملی سعی بر آن دارد تا فضایل اخلاقی را بر شمرد و این امر شاهنامه را نسبت به نمونه های غیر ایرانی خود ارجحیت می بخشد.
توجه به پاکی در کنار سیاست و عاقبت اندیشی در کنار مصالح دنیوی، ترکیبی زیبا از حماسه و حقیقت به وجود آورده است.
شاهنامه در حقیقت وصف پایداریهای ایرانیان در برابر هجوم بیگانگان و نمود روح ملی ایران و بیان آرمانهای جاودانی ایرانیان است. در جای جای شاهنامه سعی بر آن شده است که اتحاد ملی برای حفظ این آب و خاک مورد نظر قرار گیرد و تشویق عوام و خواص در رسیدن به جایگاه والای اخلاقی مورد بحث قرار گیرد، آنچنان که در شاهنامه افراد مختلف از طبقات مختلف اجتماعی به بالاترین مقام های معنوی و روحانی میرسند و در جنگ در کنار هم دوشادوش به حفاظت از آب و خاک خود می پردازند و آنچه ملاک اولویت است عقاید و اعتقادات و نیک و سرشت درونی آنهاست که به واسطه آن به زور و بازو نیست دست یافتن آسان می شود و به فر الهی است که موفقیت ها حاصل می شود.
وطنپرستی در شاهنامه برکنار از نژادپرستی و تعصبات از سر نادانی است. وطنپرستی فردوسی احساسی حکیمانه همراه با میانهروی و خردمندی و مهر انسانی و به کلی دور از نژادپرستی است. عشق به ایران در شاهنامه به مفهوم عشق به فرهنگ مردم ایران، و آرامش و آبادی ایران، و آزادی و آسایش مردم ایران، و برخورداری آنها از عدالت است.
به نام خداوند جان و خِرَد /کزین برتر اندیشه بر نگذرد
توجه فردوسی به دانش تا آن جاست که شروع حماسه با توجه وی به این نعمت الهی است و آن را به عنوان بالاترین منبع اعجاز و مسیر نهایی و غایی کمال دانسته است. خرد و خردگرایی را می توان انگیزه عالی فردوسی دانست زیرا او نه تنها در شروع حماسه خویش بلکه در جای جای آن خرد را سرلوحه اعمال دانسته و آن را سرچشمه خوبی می داند و نتایجی که از بی خردی حاصل می شود با تصویرپردازی های عمیق منحوس دانسته و در نتیجه آن طرد می کند.
ترکیبی از ملی گرایی، خرد و پاک اندیشی الگویی بی نظیر از رفتار را بوجود آورده است که تفکر ایرانی را با نام فردوسی پیوند می زند. امروز به پاس تمامی تلاش های این