در برنامه شب هفدهم یک شهر ضیافت :پدری آزاد و شاغل شد
دیشب و در شب هفدهم ماه مبارک رمضان ،چند دقیقه دیر به برنامه رسیدم ، اما چون برنامه به صورت زنده در حال اجرا و ضبط بود ،باید صبر می کردم تا در فرصتی مناسب وارد برنامه شوم .چند نفر از مهمان های برنامه هم دیر رسیده بودند و پشت در استودیوی برنامه منتظر بودند تا در فرصتی مناسب وارد استودیوی برنامه شوند ،اماعوامل برنامه به آنها گفتند که بدلیل پر بودن صندلی ها ،امکان حضورشان در برنامه وجود ندارد ،در بین این افراد مادری پیر بود که مرتب می گفت می خواهم داخل شوم ،آمده ام تا کمک کنم تا زندانی برنامه آزاد شود ،هر چه عوامل برنامه به او می گفتند که جا نداریم و کمکت را به نماینده ستاد حمایت از زندانی ها بده ورسید تحویل بگیر ،اما او حاضرنمی شد و می گفت که می خواهم آقای گرفتار را ببینم .حسن آقای اکلیلی را می گفت که هنوز در یاد خیلی ها به آقای گرفتار سریال “آقای گرفتار ” چندسال قبل ،شناخته می شود .آخر هم راضی نشود که هدیه اش را به غیر از حسن آقا به شخصی دیگر بدهد .پس از دقایقی من داخل استودیو شدم و دیگر متوجه زمان حضور این پیر زن در استودیوی برنامه نشدم .پیر زنی که وقتی حاضر نشد کمکش را به نماینده ستاد حمایت از زندانیان در قبال صدور قبض بدهد ،شاید برخی تصور کردند که برای کمک کردن نیامده ،بلکه خودش مشکلی دارد ومی خواهد آن را با حسن آقا اکلیلی یا به قول خودش آقای گرفتار مطرح کند تا شاید مشکش حل و به او کمکی شود ،اما او مادر شهیدی بود که خالصانه آمده بود تا برای آزادی مددجوی برنامه کمک کند وپس از اهدای کمکش به حسن آقا ی اکلیلی با کمال خضوع و فروتنی گفت که حتی نمی خواهد که نامش در برنامه گفته شود .آری چه بسیارند مادرانی که در زمان جنگ خالصانه فرزندان خود را به این کشور و انقلاب تقدیم کردند و امروز هم با تمام خضوع و فروتنی می آیند تا کمک کنند تا شخص نیازمندی را از زندان آزاد کنند .کسانی هستند که شاید خودشان تاکنون به حج مشرف نشده اند و سال ها آرزو داشته اند تا روزی به این سفر معنوی بروند ،اما امروز که هموطنی نیاز به کمک دارد ،می آیند و فیش حج شان را اهدا می کنند تا او را آزاد کنند و حتی راضی هم نیستند که اسم شان هم در برنامه گفته شود . دیشب این قدر افرادی که برای آزادی مددجوی برنامه کمک کردند ،اما نمی خواستند نامشان در برنامه گفته شود ،زیاد بودکه حاج حسن در اواخر برنامه گفت که امشب باید بگوییم یک عده ای که نمی خواهند نامشان برده شود ،دارند کمک می کنند تا مددجوی برنامه آزاد شود ،خدا خیرشان دهد .
خبرهای خوش در شب هفدهم ماه مبارک رمضان
و اما برنامه تلویزیونی “یک شهر ضیافت “در شب هفدهم ماه مبارک رمضان هم خبرهای خوش زیادی داشت ،همه آمده بودند تا با اهدای هدایای نقدی و غیر نقدی خود کمک کنند تا مددجوی برنامه آزاد شود ،از خانواده شهدا گرفته تا دختر کوچکی که قلک پول خود را آورده بود تابرای آزادی مدجوی برنامه کمکی کرده باشد .مددجوی برنامه مردی ۴۰ساله بود که می گفت تولیدی پوشاک داشته ،اما بدلیل برخی مسائل همچون ورود کالاهای ارزان قیمت چینی و همچنین نوسان های بازار با مشکل مالی مواجه شده است ،او گفت که مواد اولیه گران خرید ه ،اما بدلیل واردات کالای ارزان قیمت از کشور چین ،با مشکل مالی مواجه شده و ۳۰۰میلیون بدهکار شده است که ازاین مبلغ ۵۰میلیون تومان باقی مانده است ،او که پسری ۱۵ساله دارد و همسرش از او جداشده ،نگران پسرش است ،نگران این که روز های زندگی پسرش چگونه در غیاب او سپری می شود و نکند که به دام دوستان بد و نااهل گرفتار شود .او گفت که چند روز پیش که برنامه یک شهر ضیافت را در زندان تماشا می کرده ،از خدا خواسته که ای کاش روزی هم این برنامه به کمک او برود و او یکی از مددجویان برنامه باشد تا بتواند در شب های قدر در کنار پدر و مادرو فرزندش باشد و چه زود دعای او مستجاب شد و او روی همان صندلی ای نشست که چند روز قبل آرزویش را داشت و از خدا طلب آن را کرد ه بود .گلریزان در حالی با “یا علی “گفتن حاج حسن اکلیلی آغاز شد که چشمان حضار به ویژه خانواده مددجوی برنامه ،اشک بار بود ،حتی حاج حسن نیز آنقدر بغض داشت که به سختی سخن می گفت ،حسن آقا گفت که روزی که این مددجوی تولیدی و پول داشته ،همه کنارش بودند ،اما اکنون که نیازمند است ،کمتر کسی سراغی از او می گیرد ،حسن آقا گفت وقتی که خود زندانیان پول روی هم می گذارند تا زندانی ای را آزاد کنند و یا سربازان زندان یک روز حقوق شان را برای آزادی زندانیان اختصاص می دهند ،مروت و جوانمردی خود را ثابت کرده اند و باید از آنها درس آموخت .بهر حال حسن آقا با “یا علی”گفتن کار خود را شروع کرد .شرکت لیمون تولید کننده لوازم خانگی باز هم خوش درخشید و با اهدای ۵میلیون تومان چراغ اول را روشن کرد .یک جوان هنر مند هم ظرفی از ظروف هنرهای دستی اصفهان را که خود ساخته بود و می گفت ۳٫۵میلیون تومان ارزش دارد را برای آزادی مدد جوی برنامه اهدا کرد .
خانواده معاون سابق دادستان هم به یاری زندانی برنامه آمده بودند
پدر شهید تولایی ،که پسرش (شهید تولایی )معاون سابق دادستان بود و در هنگامی که به محل کارش (در دادسرای خیابان ۲۲بهمن )می رفت ،ترور و شهید شد ،نیز با اهدای مبلغ ۲میلیون تومان و خواهر زاده های شهید تولایی هم هر کدام به نیت عدد مبارک ۱۱۰(یا علی ) ،مبلغ ۱۱۰هزار تومان برای آزادی مددجوی برنامه کمک کردند،تا به همه بگویند که همان قاضی ای که برای رعایت قانون و عدالت ،رای به محکومیت متهمی می دهد ،دغدغه آزادی زندانی را هم دارد و در جای خودش هم برای آزادی زندانی از هیچ کمکی دریغ نمی کند .همچنین یک بینده تلفنی یکصد جلد کتاب صحیفه سجادیه را به عوامل اجرایی برنامه اعطا کردند و خیریه رضوان هم که خدمات درمان سرپایی به نیازمندان ارائه می دهد ،هم مبلغ ۹میلیون تومان برای آزادی مددجوی برنامه اهدا کرد .
یک هموطن ارمنی و چند دختر بچه هم برای آزادی مددجوی برنامه کمک کردند
برنامه دیشب صحنه های جالب زیادی داشت .صحنه هایی که نشان داد که وقتی پای کمک به یک هموطن و آزادیاو از زندان به میان می آید ،دیگر سن و دین معنی و مفهومی ندارد .همه از کوچک گرفته تا بزرگ وبا هر دین و آیینی ، می آیند تا به او کمک کنند و او را از زندان آزاد کنند.دیشب یک هموطن ارمنی ۲میلیون تومان برای آزادی مددجوی برنامه اهدا کرد .دختر بچه ای قلک خود را آورده بود تا با اهدای آن سهمی در آزاد کردن مددجوی برنامه داشته باشد .دختر ی هم فرشی را که خود بافته بود و حدود ۱٫۵تا۲میلیون تومان ارزش داشت را برای کمک به مدد جوی برنامه ،اهدا کرد .دختر دیگری دستمزد دو ماه کار خود را که بالغ بر یک میلیون و هفتصد و پنچاه هزار تومان بود را برای کمک به آزادی مددجوی برنامه هدیه کرد .شرکت میعاد و نامی نو هم با اهدای ۲۰۰۰سبد از محصولات شوینده تولیدی خود به خانواده مددجویان ،مبلغ ۵میلیون تومان هم برای آزادی مددجوی برنامه اهدا کرد. خیریه بنی هاشم هم با اهدا مبلغ ۲میلیون تومان تومان قدم پیش گذاشت . آقای قوام نیا هم مبلغ ۵٫۵میلیون تومان که در جلسه قرآن خانوادگی شان در شب قبل جمع آوری کرده بودند را به برنامه اهدا کردند .همچنین شرکت همسفر نیز ۱۰درصد از فروش روزانه خود را برای آزادی مددجویان برنامه در طول ماه مبارک رمضان اختصاص داده است .
باز هم طلا و فیش حج برای ازادی مدد جوی برنامه
در طول برنامه ،حاج حسن اکلیلی از خیرین و مردم می خواست تا برای آزادی مددجوی برنامه کمک کنند ،البته دستان پر از طلای اهدایی و پول های نقد حاج حسن اکلیلی و تماس های مکرر تلفنی نوید خبر های خوبی را می داد .لحضات آخر برنامه بود که مادران شهیدی با اهدا زیور آلات و طلا های خود به آزادی مددجوی برنامه کمک کردند .همچنین چه خانواده هایی بودند که سال ها آرزوی رفتن به مکه را داشتند ،اما اکنون که پای آزادی هموطنی در میان بود خالصانه فیش های حج خو د را از طرف خود و یا و یا به نیابت از پدر و مادر در گذشته اشان اهدا کردند ، تا به جای ثواب سفر معنوی حج ،ثواب آزادی یک زندانی غیر عمدی را نصیب خود و یا پدر مرحومشان بکنند و در مجموع دیشب ۵عدد فیش حج ،برای آزادی مددجوی برنامه اهدا شد.اما از آنجایی که همیشه دغدغه اشتغال زندانی پس از زندان وجود داشته است ،مجری برنامه از مدیران و فعالان اقتصادی در خواست کرد که برای مددجوی برنامه نیز شغلی در نظر بگیرند که شرکت میعاد که در برنامه نیز کمک مادی و غیر مادی کرده بود ،پیشقدم شد و اعلام کرد که مددجوی برنامه از فردای آزادی می تواند در این شرکت مشغول به کار شود .اما این بار نوبت پسر پچه کوچکی بود که آمده بود تا هم پاکت پولی را برای کمک به آزادی مدد جوی برنامه اهدا کند و هم کبوتری را به نشانه آزادی به آسمان پرتاب کند .حالا نزدیک اذان و نوبت پرواز کبوتر های سفید است ،کبوتر های سفیدی که با یا علی گفتن حسن آقای اکلیلی ،به نشانه آزادی به آسمان رها شدند .